هر کس گفته لابد مادرها را خوب نمیشناخته ! لابد خبر نداشته از حسی که هیچ چیز شبیهش نیست ! شاید نمیدانسته مادرها از وقتی همراه میوه‌ی دلشان دوباره به دنیا می آیند ، دیگر با نبض خودشان زنده نیستند ! قلبشان تا هر وقت قلب فرزند در تپش باشد میتپد ! اگر بچه زودتر پرواز کرد ، شاید نفس بکشند ، شاید نبض داشته باشند ، ولی جانشان با او پر کشیده ! اگر هم نوبت مادر زودتر برسد ... اصلا کاش خودت بگویی ! کاش گرد و خاک مزارت شهادت دهند کاش تعریف کنند قصه‌ی قلبی را که از تپش افتاده بود ، اما با هر اشکی که روی‌ گونه‌ی حسنین میغلتید فشرده میشد ... قلبی که در سیاهی شب وقتی حیدر مانده بود با چه توانی از کنار مزارت برخیزد هزار تکه شد ... قلبی که صدای ناله‌ی اش از وسط گودال به گوش هزار نسل بعد رسید و آتش شد در جانشان ... قلبی که هنوز با هر قطره خونی که پیراهن نوزادان را گلگون میکند با هر نفس کوتاه و مختصری که از سینه‌ی کوچکشان میرود و برنمیگردد با هر ضجه‌ی کودکان در فراق مادران شهیدشان بیقرارتر از همیشه میشود ... تو بگو مگر میشود مادر بچه‌ها را رها کند و جایی برود ؟! مگر میشود پیش فرزندانش نباشد؟! حتی از زیر خاک ...💔 @Tayyebeh_79 | طیبه🖋 https://eitaa.com/joinchat/1605108465Cdafa171424