دانش و پاداش 💎 روزی بود و روزگاری ، یک روز پیرزنی پرسان پرسان به دیدن بزرگمهر حکیم رفت و در حضور جمعی که آنجا بودند مسئله ای پرسید ⁉️ بزرگمهر فکری کرد و گفت : « نمی دانم . باید مطالعه کنم و فکر کنم و جواب مسئله را پیدا کنم . » پیرزن پرتوقع که خیال می کرد بزرگمهر همه چیز را می داند از این جواب ناراحت شد و گفت : « خیلی عجیب است ! وزیر انوشیروان هستی و نامت بزرگمهر حکیم است و همه تو را مردی دانشمند می دانند و از پادشاه چندین و چندان مزد و پاداش میگیری و وقتی هم پیرزنی مثل من از تو چیزی می پرسد ، می گویی نمی دانم ! پس این همه احترام را برای چه داری و آن همه پول را برای چه می گیری ؟ »🙄 بزرگمهر با مهربانی جواب داد : « من بعضی از چیزها را می دانم و بسیاری از چیزها را نمی دانم و هرگز ادعا نکرده ام که همه چیز را می دانم ؛ احترامی هم که دارم برای همان چیزهای اندکی است که می دانم ، می بینی که جواب مسئله تو را ندانستم و تو به من احترامی نکردی . هرچه هم پاداش میگیرم برای همان چیزهای کمی است که می دانم . اگر می خواستند برای آنچه نمی دانم به من مزد و پاداش بدهند ، اگر همه آنچه را که در دنیا هست به من می دادند ، بس نبود ؛ زیرا چیزهایی که نمی دانم خیلی زیاد است . یقین داشته باش پادشاه هم برای آنچه نمی دانم به من پاداش نمی دهد . اگر قبول نداری برو از پادشاه بپرس.😇 پیرزن شرمنده شد و گفت : « از آنچه گفتم پوزش می خواهم من پنجاه سال است مکتب دارم و مردم مرا دانا می شمارند و چیزهای بسیاری از من می پرسند . تا به یاد دارم هرگز نگفته ام نمی دانم . همیشه جوابی داده ام و مردم را از خود راضی نگه داشته ام . »😞 بزرگمهر در جواب گفت : « کسی که می خواهد همه را از خود راضی نگه دارد و به همه چیز جواب بدهد و هرگز نگوید نمی دانم ، ناچار بسیاری از جواب هایش نادرست خواهد بود . هر کسی چیزهایی می داند چیزهای بیشتری نمی داند ، همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند.»🙂 📙سندبادنامه/قابوسنامه •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99