❌ ماجرای دیدار شبانه خواهرم😳 خواهرم هر شب که ما می‌خوابیدیم بعد از دو سه ساعت بلند میشد و می‌رفت به انباری خونه و بعد از یک ساعت با گریه بر میگشت سر جاش و میخوابید ، یک شب که حواسش نبود دنبالش کردم و دم در انباری فالگوش وایسادم که ناگهان نور عجیبی همه انباری رو فرا گرفت و یکدفعه دیدم که خواهرم ...😳😨👇🏻🔥 https://eitaa.com/joinchat/2823749713C6ca4f0a919 👆🏼جذاب‌ترین ماجراییه که خوندم🔥❌