یه اقای نسبتا فقیر اومد داروخونه گفت این جای زخم رو صورتم خیلی زشته، چیزی دارید جاشو ببره؟! یه کرم اوردم گفتم اینو فقط دارم ولی ۶۰۰ تومنه! گفت نه نمیتونم یه ورق مسکن بده با یه پماد درد. داروهاشو حساب کرد رفت بعد چند دقیقه دیدم کرمه نیستش! و بله اشتباهی گذاشته بودم تو کیسه ی اون مرده، بعد یه ربع دیدم برگشت کرمه رو‌ گذاشت جلوم. گفت اقای دکتر اینو اشتباهی اضافه برام گذاشته بودین تو کیسه!! گفتم بابا حالا قسمت این بوده که استفاده میکردی من اشتباه کردم ببر من حساب میکنم! گفت نههه میرم پولامو جمع میکنم میام میخرمش اگه داشتین اون موقع. 👤 کاربَُر(د) ➺ @Twitter_eita [عضویت]