بسم الله الرحمن الرحیم
♦️ان الحسین مصباح الهدی و السفینه
النجاه ♦️
به درستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
◀️ داستان کربلا
قسمت سوم
امام حسین علیه السلام در جواب کوفیان، نامه ای به این مضمون نوشتند:
بسم الله الرحمن الرحیم
از حسین بن علی به تمامی مسلمانان و مومنان، نامه هایتان را خواندم گفته بودید: پیشوایی نداریم نزد ما بیا، شاید خداوند به وسیله تو ما را هدایت و حق گرد هم آورد، من پسر عمو و برادرم و فرد مورد اعتماد از خاندانم یعنی مسلم بن عقیل را به سوی شما می فرستم، اگر برای من بنویسد که عقیده بزرگان و خردمندان شما همانند چیزی است
که در نامه های شما ذکر شده و آنها را خوانده ام بزودی نزد شما می آیم، به جانم سوگند تنها کسی لیاقت زمامداری دارد که قیام به قسط و عدالت نموده و دین حق را اجرا کرده و خود را وقف خدا کرده باشد و درود بر شما
امام، مسلم بن عقیل و قیس بن مسهر صیداوی را به همراه دو نفر دیگر به کوفه و غلام خود سلیمان را به بصره فرستاد.
آنان پس از مطرح کردن درخواست امام با قبیله خود، نامه ای به امام حسین علیه السلام نوشتند و از آن حضرت حمایت کردند،
اما یکی از سران بصره از ترس ابن زیاد نامه را نزد او برد و موضوع را گزارش داد، ابن زیاد فرستاده امام را دار زد و روی منبر رفت و مردم بصره را از مخالفت با خود ترساند. به دستور ابن زیاد راههای خروجی بصره بسته شد، روز بعد ابن زیاد برادرش عثمان بن زیاد را جانشین خود در بصره کرد و به سمت کوفه حرکت کرد.
یزید بن نبیت از قبیله عبدالقیس بود، او ده فرزند داشت، به همراه دو فرزندش به نام های عبداله و عبیداله از بصره خارج شدند و در مکه خود را به کاروان امام رساندند.
و داخل خیمه ایشان شدند، امام علیه السلام که خبر آمدن ایشان را شنیده بودند به استقبال ایشان رفت و فرمود به فضل و رحمت الهی باید خرسند و خوشحال شوند.
آنگاه با امام حرکت کردند تا در کربلا خود و دو پسرش در رکاب امام شهید شدند و اینچنین سعادتمند و رستگار شدند.
اما مسلم بن عقیل از مکه راهی مدینه و از آنجا رهسپار مدینه شد و دو راهنما از قبیله قیس را به همراه خود برد، در راه تشنگی بر آنها عارض شد و راه را گم کردند، با اشاره راه را به مسلم نشان دادند و خود از شدت تشنگی جان باختند،
سرانجام مسلم به کوفه رسید و بر مختار ثقفی وارد شد، مردم کوفه به نزد وی آمدند و هجده هزار تن با وی بیعت کردند.
مسلم موضوع را به امام حسین علیه السلام گزارش کرد و به وسیله قیس بن مسهر نزد ایشان ارسال نمود.
امام نامه ای نیز به بزرگان بصره نوشت و آنان را دعوت به پیروی از کتاب خدا و سنت پیامبر و خودش نمود،
منذر از نامه آگاه شد و پیک را دستگیر و نزد ابن زیاد فرستاد. او نیز پیک امام را به شهادت رساند.
در این هنگام که مسلم در کوفه بود، حاکم کوفه نعمان بن بشیر بود که تمایلی به شدت عمل و سخت گیری نداشت،
عده ای از طرفداران عثمان نامه ای به یزید نوشتند و یزید، نعمان را برکنار و فرمانروایی کوفه و بصره را به ابن زیاد سپرد
ابن زیاد به همراه شریک بن اعور راهی کوفه شد، شریک در طول مسیر خود را بیمار نشان داد تا عبیداله را از سرعت در راه بازدارد اما ابن زیاد توجه نکرد و به سرعت وارد کوفه شد.
بعد از ورود ابن زیاد به کوفه، مردم مخفیانه با مسلم بیعت می کردند تا اینکه تعداد بیعت کنندگان به ۲۵ هزار نفر رسید
مسلم خواست قیام کند اما هانی گفت عجله نکن...
⬅️ ادامه دارد