◀️شبهه ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe من یک زنم ......... همسرم میتواند چهار زن عقدی اختیار کند و چهل زن صیغه ای. موهایم مرابه جهنم میبرد و عطر تنم موجب می شود مردان را از ورود به بهشت بازمیدارد.... هیچ دادگاهی رای مرا نمی پذیرد ... اگرمردم مرا طلاق دهد با غیرت نامیده میشود و اگر من طلاق بخواهم میگویند زیرسرم بلندشده..... برای ازدواج دخترم به اجازه من نیازی نیست اما اجازه پدرش الزامیست ...... هر دو کار می کنیم. او بعد از کار به خانه میاید تا استراحت کند من به خانه میایم تا کار کنم و مراتب راحتی او را فراهم کنم ......‌ من یک زنم ...... مردهاحق دارند نگاهم کنند اما اگر اتفاقی نگاهم به مردی بیفتد هرزه و کثیف خوانده میشوم. من یک زنم با همه محدودیتها و ناملایمات و باز هم یک زنم ..... اشتباه در آفرینش من است ....‌ یا مکانی که درآنجابزرگ شدم ...... یاکتابم راعوض کنم...... یا فکرمردان سرزمینم را..... یا در کنج اتاقم حبس شوم..... نمیدانم....... نمیدانم من بدجایی به دنیا آمده ام ...... یا بد موقعی به دنیا آمده ام....... (تقدیم به بانوان عزیز) ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ @Wiki_Shobhe نویسنده متن بابرداشت غلط و ظاهری دلسوزانه تلاش دارد نیت شیطانی خود را القا کند. ✳️ تعدد زوجات قبل از اسلام، امر عادی بوده و محدوده و ضابطه مشخصی نداشته است. اسلام آن را در چارچوب ضرورتهای زندگی انسان محدود ساخته و برای آن قید و شرایط سنگینی قرار داده است. قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشر و مصلحت تمام جامعه وضع شده است. طبق آیه ۳ سوره نسا شرط ازدواج با بیش از یک همسر ، آنهم بنا به شرایط و اقتضائات آن زمان ، رعایت عدالت میان آنهاست . این آیه با محدود نمودن مردان که تا پیش از آن به تعداد دلخواه همسر اختیار می کردند ، از تضییع حقوق زنان جلوگیری کرده است . http://www.islamquest.net/fa/archive/question/692 تا اینجای کار روشن است که تعدد همسر اولاً نهتنها وظیفۀ معینشده و توصیه شده نیست، بلکه یک امر مقیّد و مشروط است. ثانیاً شرطش، شرطِ دشوار عدالت است. ✳️مرد خصلت هایی دارد که از مرد بودن اوست، وباید توجه کرد که بهرحال موی زنان بخشی از زیبایی های آنهاست. و همین طور عطر زدن زنان.اگر زن با این بخش از زیباییش جلوه گری و خودآرایی کند و به نمایش بگذارد،زمینه ی گناه را در مردان ایجاد کرده است.والبته اسلام مردان را نیز به کنترل نگاه امر کرده است. هیچ کس نمی تواند ادعا کند که کسی با دیدن چند تار مو و استشمام عطر زنان، عنان از کف داده و بدون اختیار به گناه کشیده می شود. بلکه سخن این است که برای کنترل غریزه، باید در جایی که غریزه قوت نگرفته، اقدام کرد و در همان ابتدای راه آن را مهار کرد. ✳️شهادت و گواهی دادن در دادگاه یک حق نیست که از زنان سلب شده باشد، بلکه یک تکلیف است برای کسی که ناظر جریانی بوده است به عنوان یک تکلیف شرعی در دادگاه حضور پیدا کند و گواهی می دهد در بسیاری از حقوق و جزائیات،مکانیسم خلقی زن و مرد با هم متفاوت است. روحیات و اخلاق زن و مرد با هم یک جور نیست. توقعی که خداوند از زن دارد با توقعی که از مرد دارد یکی نمیباشد. بحث شهادت و اطلاع رسانی به قاضی ، ربطی به ماهیت مرد و زن و خلقت آن دو ندارد. در بعضی موارد که شهادت مربوط به زنان باشد اصلاً شهادت مردان مورد قبول نیست ، چون مرد در آن موارد نمی تواند شاهد باشد. ✳️طلاق دادن زن،توسط همسرش،از طرف قاضی،شرایط و ضوابط خاصی دارد،اثبات حرف هر یک از زوجین،شرایط و ادله ی کافی میخواهد و این امر هیچ ربطی به زن و مرد بودن ندارد،چرا که برای پذیرش ادعای مطرح شده از طرف هریک از زوجین باید مدارک و دلایل کافی برای ثابت شدن به دادگاه و قاضی موجود باشد.