4⃣اماازسیاق سخنت پیداست که اساس کارت بر ارتباطک دادن است میان اقسام ادله. اماظاهرابی خردیت،به آنجارسیده که عقل وخردازارتباطک هایت,به خنده می آید. پدر و مادر جلال الدین فارسی (با نام حکمت الله چشمه تا قبل از رسیدن به سن قانونی)،هر دو افغانی بودند،به آن معنا که تمامی در افغانستان رشد کرده و پدرانشان از ابتدا در آن دیار رشد و بلوغ یافته اند و این از زمین تا به آسمان متفاوت است با رهبر معظم انقلاب که پدر بزرگوارشان حجت الاسلام و المسلمین حاج سید جواد و مادر مکرمشان دختر حجت الاسلام و المسلمین سید هاشم نجف آبادی اند. جد مقام معظم رهبری سید حسین خامنه ای از علمای آذربایجانی مقیم نجف می باشدکه قبل از هجرت به نجف در محله خیابان تبریز اقامت داشتند. در قدیم در میان مردم این گونه عرف بود که وقتی فردی مدتی در کشوری و یا محلی اقامت می یافت ،به نام آن محله پسوندی در آخر فامیلی وی افزوده می شد و به تدریج جز پسوند خانوادگی و حتی تحت الشعاع هم قرار می گرفت. ایرانی الاصل بودن را درست نفهمیدی که قیاسی بس مضحک نمودی! ✅🍀 5⃣ اما حقیقتا نوری زاد با تو موافقم، در این مورد که تو انسان ملنگی هستی، شنیده ام اخیرا گفته ای که فرزندت تازگی ها به منافقین جنایتکار پیوسته، مسئولیت کارهایش با خودش است و ارتباطی به تو ندارد. چطور عقلکِ تو، به تو نمی گوید که پسری که از خون و پوست تو به دنیا میاید و به امر و نهی تو رشد می یابد و در کنارت و در دامان خانواده ات بزرگ می شود و بعد به جمع قاتلان منافقین می پیوندد که جنایت ها مرتکب شدند در حق این ملت، مسئولیت تربيت و منشش با تو نیست، اما مسئولیت هر عمل و رفتاری که افراد مختلف در جامعه سر می زند بايد به حساب رهبری گذاشته شود؟! ✅🍀 6⃣راستی نوری زاد، مدتی در لوای اسمی زنانه، در یکی از روزنامه ها قلم فرسایی می کردی! این روزها ، زنان کشورمان هم از رفتارهای سخیف و ادبیات کودکانه نوشتارهایت، تبری می جویند. ایکاش کمی مردانگی در وجودت بود و از گذشته خودت (از ساخت برنامه چهل سرباز با بودجه میلیاردی بیت المال تا ساخت سریال پوچ همه با همه به وساطت دوستانت با بودجه همین ملت )، هم چند سطری می نوشتی! خماری و پریشان احوالیت در حلق همان هایی که برایشان خوش رقصی می کنی ملنگک!✅🍀 7⃣ توصیف آخری که کرده ای، در مورد غضنفر، چنان مشابه احوال توست که گویی خواسته ای خود را توصیف نمایی! می دانی چرا ؟ پس گوش کن👈« نوری زادی بود، که بر پشت درهای احساسات و ترحم های مردم، خود را مجروح و زخمی می نمود و یا خودزنی می کرد تا روشنفکر قلمداد گردد، بعد خود به گریستن روی میاورد و بر سر و سینه می کوفت که آی بیایید مرا زدند، مرا کشتند، مرا شکنجه کردند! و با صدای سوزناکی می سرود⬅️(آزادی ، میهن، ملت)!مردم که در، احساس و ترحمشان را به روی نوری زاد باز می نمودند، سعی می نمود اشتلم کنان به اندرون افکارشان راه یابد و دلی از عزا در آورد با فکر و اندیشه ایشان. اما غافل از اینکه ، مردم سالها بود وی را مجنونی می دانستند که به دلیل اختلافات خانوادگی و سرخوردگی ناشی از افراط های قبلیش، اکنون به لوده ای شبیه گردیده که با خرد عریان، در جمع مردمان راه می رود و کودکان، برهنگیش را به سخره می گیرند درحالیکه میپندارد،لباسی بر تن کرده که فقط خردمندان آن را می بینند.✅🍀 https://telegram.me/joinchat/BZqYaDwEHx0EUSbvRSIJcA بازنشراز 🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷 🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐 https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg