◀️شبهه ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe حدثَنَامُسَدَّدٌ، حدثَنَا يَحْيَى، عَنْ سُفْيَانَ، قثنا عَطَاءُ بْنُ السَّائِبِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيِّ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ, أَنَّ رَجُلا مِنَ الأَنْصَارِ دَعَاهُ وَعَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ عَوْفٍ ، فَسَقَاهُمَا قَبْلَ أَنْ تُحَرَّمَ الْخَمْرُ ، فَأَمَّهُمْ عَلِيٌّ فِي الْمَغْرِبِ ، فَقَرَأَ قُلْ يَأَيُّهَا الْكَافِرُونَ سورة الكافرون آية 1 فَخَلَطَ فِيهَا فَنَزَلَتْ لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ سورة النساء آية 43 . كَذَا أَخْرَجَهُ أَبُو دَاوُدَ ، وَأَخْرَجَهُ التِّرْمِذِيُّ ، عَنْ عَبْدِ بْنِ حُمَيْدٍ ، وَقَالَ : 👈حدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ . وَرَوَاهُ النَّسَائِيُّ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ عَلِيٍّ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ، عَنْ سُفْيَانَ بِنَحْوِهِ(اسناده صحیح)👉 سنن ابی داوود ج 3 ص 325 لاحادیث المختاره ج 2 ص 188 از علی روایت شده است که شخصی از انصار؛ او و عبدالرحمن بن عوف را دعوت نموده و به آن دو شراب قبل از حرمت شراب، شراب نوشانید ؛ علی در نماز مغرب امام ایشان شده و سوره کافرون را اشتباه خواند؛ پس آیه نازل شد که زمانی که مست هستید نزدیک نماز نشوید و... حکم علامه شیخ ناصر الدین آلبانی به صحیح بودن حدیث. ❇️ پاسخ اول ❇️ 🆔 @wiki_shobheپاسخ دوم شبهه👇 https://eitaa.com/Wiki_Shobhe/3551 ✔️ بي ترديد سر منشأ اين تهمت زشت به امير المؤمنين عليه السلام ، همانطور که حاکم نيشابوري گفته ، خوارج و به نظر ما خاندان بني اميه هستند كه براي ضربه زدن به امير المؤمنين عليه السلام و پايين آوردن مقام آن حضرت در ميان مردم بوده است. بسياري از بزرگان اهل سنت نوشته‌اند كه يازده از مسلمانان در خانه ابوطلحه جمع شدند و شراب نوشيده و مست شدند. يكي از آن‌‌ها كه خيلي مست شده بود، شعرهايي درباره ی كشتگان بدر از كفار سرود. خبر به نبي مكرم اسلام (ص) رسيد و آن حضرت با عصبانيت آمد و با چيزي كه در دست داشت، به شخصي كه شعر خوانده بود زد... از بين اين ده نفر كه شراب خورده بودند، اسم 9 نفر آنان مشخص است كه ابن حجر عسقلاني در فتح الباري ،‌ ج10 ،‌ ص30 ، باب نزل تحريم الخمر ، تك تك آنان را نام مي‌برد. 👈اما بررسي سند روايات: در صحاح سته دو روایت یکی از ترمذی و دیگری از ابی داود در این باره نقل شده که روایت فوق، از سنن ابی داود است. 1⃣ ناقل قصه (در هر دو روایت) از امير مومنان علی (ع)، ابي عبد الرحمن السلمي است كه وي از دشمنان امام علي (ع) بوده است. او از کساني است که در لشکر امير مومنان بود؛ اما به اقرار خويش در باطن با حضرت دشمني داشت. طبري در کتاب المنتخب من ذيل المذيل (ص 147) از خود او نقل مي کند که وي با امير مومنان دشمن بوده است: ابو عبد الرحمن السلمي ؛ اسم او عبد الله بن حبيب است ... شخصي به ابو عبد الرحمن گفت: تو را به خدا قسم مي دهم ! چه زماني با علي دشمن شدي؟ آيا همان زماني نبود که در کوفه مالي را تقسيم نمود؛ اما به تو و خانواده ات چيزي نداد؟ پاسخ داد: آري !!! ابراهيم ثقفي نيز در کتاب الغارات، نام وي را در ميان عده‌ای از فقهاي بزرگ آورده که با امير مومنان دشمنی می‌نمودند. حال سوال این است كه آيا مي‌توان به روايت چنين شخصي اعتماد كرد؟ مگر نه اين كه به اتفاق شيعه و سني، كسي كه با اميرالمؤمنين عليه السلام دشمن باشد، منافق است؟ آيا به روايت شخص منافق مي‌توان اعتماد و به امير مؤمنان تهمت زد؟ بنابراين ( هر دو ) روايتي كه در صحاح سته اهل سنت آمده، به خاطر بودن اين شخص در سلسله سند، از اعتبار ساقط است. 2⃣ دومين راوي در سلسله سند هر دو روايت كه از أبي عبد الرحمن نقل مي‌كند، عطاء بن سائب است. مزي در تهذيب الکمال ( ج 20 ص 91 ) درباره او مي نويسد: از يحيي روايت شده است که گفت: عطاء ديوانه شد و تنها اگر کسي از او در ابتدا شنيده باشد صحيح است... از يحيي بن معين شنيدم که مي گفت: ليث بن أبي سليم مانند عطاء بن سائب ضعيف است . هيثمي نيز در رد روايت وي مي گويد: اين روايت را احمد نقل کرده است و در سند آن عطاء بن سائب است و او نيز ديوانه شد. ( مجمع الزوائد ج 4 ص 83 ) ذهبي نيز در ترجمه وي مي گويد: يحيي گفته است: نمي توان به او استدلال کرد. ( ميزان الاعتدال ج 3 ص 71 ) 👇ادامه پاسخ👇