بنابراین رمضان آخرین ماه قبل از کاهش گرما و شروع دوباره فصل بارندگی ها بوده و اوج کمبود غذا و احشام و گیاهان. اعراب بادیه نشین سخت ترین روزها را در این ماه می گذراندند و عملا چیزی برای خوردن تا شروع ماه شوال نداشتند و با روزه داری و امساک از خوردن آن را سپری می کردند! ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ @Wiki_Shobhe 1⃣ اشکال این پاراگراف این است که معیار را فصول سال شمسی قرار داده و چون ماههای قمری بر فصول تطبیق ندارد، پس حتما نادرست است ولی چنین نیست ، دو مبنا برای تقویم وجود دارد که به هم ارتباط ندارد از هم مجزا هستند یکی تقویم شمسی و دیگر تقویم قمری ، این دو از هم جدا هستند هر کدام مبنای جداگانه ای دارند تقویم قمری بر اساس گردش ماه به دور زمین می باشد و تقویم شمسی بر اساس گردش زمین به دور خورشید(اگر چه این مطلب بعدا اثبات شد ولی درزمان قدیم نیز از جای قرار گرفتن خورشید درآسمان وعلائم دیگر محاسبه سال شمسی را می کردند) سوره أنعام آیه 96 خداوند در قران در ایه 96 این مطلب را بیان نموده و آورده اند که فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ اوست كه شكافنده صبح است، و شب را براى آرامش و خورشيد و ماه را وسيله حساب قرار داده. اين اندازه گيرىِ آن تواناى داناست. در این آیه بیان می شود که هردو خورشید و ماه وسائل زمان قرار داده شده اند. مثلا در باره اجسام ما دو روش اندازه گیری داریم ، وزن و حجم ، با دو مبنای مختلف ،نمی شود کسی اشکال کند که چرا این شی وزنش فلان قدر است و حجمش فلان قدر و با هم تطابق ندارند ، خوب جوابش روشن است دو روش اندازه گیری هستند با منبای متفاوت بنا نیست با هم تطابق داشته باشند همین طور است سال قمری و شمسی ، وقتی مبنای متفاوت دارند بنا نیست با هم تطبیق داشته باشند ،و کسی که بخواهد اینها بر هم تطبیق دهد کار غیر علمی است مثال دیگر در خود سال شمسی یا قمری ما دو نوع محاسبه داریم ، هفته و ماه این دو یکی مبنایشان سی روز و دیگری مبنایش هفت روز و دیگری در حدود سی روز است ، نمی شود اشکال کرد که چرا شنبه همیشه سوم ماه نیست و در گردش است، خب مبنا متفاوت است و اگر کسی هفته از اول ماه حساب کند وقتی آخر ماه دو روز اضافه آورد بگوید هفته آخر ماه نه روز است ، این حرف چقدر غیر علمی و مضحک است همین طور است تطبیق ماه قمری و شمسی بر هم 2⃣ در جای دیگر این شبهه آمده (عربها هم اینو میدونستن و برای جلوگیری از این اتفاق راهکاری داشتن: هر از دو یا سه سال یک ماه اضافی در سال بعد در نظر میگرفتند که اسمش الان دیگه در تقویم قمری نیست: ماه نسی یا ماه فراموش شده.) اما چرا عربها چنین کاری کردند عرب ها ماه هاي قمري راملاك دوران سال خود قرار داده بودند و حج ّخانهء خدا در ماه ذي الحجّة واقع مي شد, همان طوري كه حضرت ابراهيم 7دهم ذي الحجة را براي اعمال حج قرارداده بود. آنان خواستند كه اين اعمال هميشه در فصل برداشت غلاّت و ميوه ها و هواي مطلوب يعني اوائل پاييز واقع شود, تا اين كه بر مسافران سخن نگذرد و انجام مناسك حجّ برايشان آسان باشد. از طرفي هر سال قمره ده روز به جلو مي آيد(1) در تفسير صافي و مجمع البيان , اين طور بيان كرده اند كه در مكه و اطراف آن كه جايگاه ابراهيم واسماعيل و فرزندان آنان بود و به مرور زمان طوائف و قبائل فراواني در آن مناطق زندگي مي كردند و جنگ وجدال هاي فراواني بين آنان واقع مي شد, بزرگان فرزندان اسماعيل (ع)چهار ماه از دوازده ماه سال را, ماه هاي حرام اعلام كردند كه در آن چهار ماه جنگ كردن حرام باشد. آن چهار ماه عبارت بود از: رجب و ذوالقعده و ذوالحجةو محرم . در اين چهار ماه جنگ و قتل و غارت ممنوع بود, اما گاهي درگيري و جنگ قبل از ماه حرام شروع مي شد وّف ادامه پيدا مي كرد و به ماه حرام مي رسيد و چون نمي خواستند جنگ را نيمه تمام بگذارند, بزرگي از آنان فرياد مي زدكه مثلاً ماه رجب كه ماه حرام است , آن را تأخير انداختم و امسال در اين ماه جنگ مي كنيم و در عوض سال ديگريك ماه حرام اضافه مي كنيم , تا جبران آن ماه حرام كه جنگ در آن واقع شده است بشود. قرآن اين رسم غلط را برانداخت و فرمود: همان چهار ماه حرام , در سال حرام است , و تأخير در ماه هاي حرام جائز نيست و باعث زيادهء كفر مي شود, و آن سنّت بد را از بين برد(2) پس اینکه در شبهه ادعا شده نیاز به لااقل مدرک دارد و همین طور نمی توان ادعایی بدون سند کرد 1.بحارالانوار, ج 58 ص 345 مروج الذهب , ج 2 ص 204 2. مجمع البيان , ج 5 ص 45 صافي ج 2 ص