◀️شبهه ⛔️ سوال: ⛔️ @Wiki_Shobhe میبخشید لطف میکنید در مورد بیوگرافی دکتر فرهنگ هلاکویی مختصر توضیح بدید. ✅◀️ پاسخ : ▶️✅ @Wiki_Shobhe بیوگرافی ایشان را در لینک زیر مطالعه بفرمایید: yon.ir/87JJ ✅ نقد برخی افکار دکتر فرهنگ هلاکویی چندين سال است كه از دكتر فرهنگ هلاگويي سخنراني ها و مشاوره هاي زيادي در زمينه تربيت فرزند و ازدواج و همسران و ...در فضاي مجازي و نرم افزارهايي منتشر شده است. در یکی از این مباحث، ایشان به رابطه ارزشهای اخلاقی،‌اخلاق و دین میپردازد. خلاصه مطالبی که مطرح شده بدین قرار است: 1. مردم تفاوت بین اخلاق و ارزش را نمی فهمند. به همین جهت 40 درصد مردم آمریکا معتقدند که کشور آنها دچار فقر اخلاقی شده است. 2. ما 4 اصل اخلاقی در طول تاریخ داشته ایم که عبارتند از: عدالت و انصاف، واقعیت و حقیقت، رهایی و آزادی، محبت و عشق. در سده اخیر یک اصل دیگر نیز به این فهرست اضافه شده است که عبارت است از حرمت و حیثیت انسانی. 3. این اصول مطلق هستند ولی همگان در راه کسب آن هستند. 4. ارزش، واقعیت مرحج است و ضعیف میشوند. 5. توده مردم، در مورد مباحث فلسفی نمیتوانند نظر بدهند. 6. توده مردم، ضعف اخلاق را به خاطر ضعف مذهبی میدانند، در حالیکه: اولا: ادیان به دنبال اخلاق نبودند بلکه به دنبال ارزشهای خودشان بودند(مانند نابرابری بین زن و مرد، مومن و منکر، قبول بردگی و ..) ثانیا: ادیان جایی برای اصول اخلاقی نگذاشتند. ثالثا: بسیاری از ارزشهای دینی ضد اخلاقند. 7. توده مردم، تعاریف عجیب و غریبی از گذشته میکنند. درحالیکه تاریخ بشر ننگ است و شرم و هیچ جای دفاعی ندارد. نمیتوان جامعه امروز با طول عمر بیشتر و امکانات رفاهی بیشتر و و... را بدبخت تر از گذشتگان به شمار آورد. نقد و بررسی سخنانی که مطرح شد در قالب چند بند قابل بررسی و نقد است. 1⃣ بخش اول: اخلاق و ارزشهای اخلاقی. 2⃣ بخش دوم: نسبیت ارزشهای اخلاقی. 3⃣ بخش سوم: رابطه دین و اخلاق. در ادامه به صورت مبسوط و در حد نیاز به بررسی هر کدام از محورهای یاد شده میپردازیم. 1⃣ بخش اول: اخلاقی و ارزشهای اخلاقی. در این زمینه، جناب اقای هلاکویی چند ادعا را مطرح کرده است. 1.مدعی است در طول تاریخ ما 4 اصل اخلاقی داشته ایم و اخیرا یک اصل دیگر نیز به آن اضافه شده است. 2. مدعی است که ارزشها غیر از اصول اخلاقی است. 3. مدعی است ارزشهای اخلاقی، واقعیات مرجح هستند. 4.مدعی است اصول اخلاقی ثابت ولی ارزشهای اخلاقی نه. در مورد ادعای اول: مهم اصل این ادعا نیست بلکه پشتوانه و استدلالی است که پشتوانه این دیدگاه است. بر خلاف دیدگاهی که ایشان ارائه کرده است، در طول تاریخ 4 اصل و ارزش اخلاقی وجود داشته که تقریبا مورد اتفاق بوده است. این اصول که ادعا شده اولین بار از سوی سقراط مطرح عبارتند از: حکمت، عفت، شجاعت و عدالت. این اصول و ارزشها مطلق بوده و ربطی به آئین یا دین خاصی ندارد. بنابراین، اگر ایشان امور دیگری را به منزله اصول اخلاقی معرفی میکند، لازم است مستند یا استدلال این مطلب خویش را ارائه کند. در مورد ادعای دوم: اینکه اصول غیر از ارزشهاست، کلام ایشان دارای یک تناقض و ناسازگاری ظاهری است. از یک طرف بین این دو تفکیک قائل میشود و معتقد است که ارزشها عوض شده اند نه اصول اخلاقی. اما وقتی این اصول را میخواهد نام ببرد، میگوید این اصول و ارزشها 4 تا هستند، گویی اصول همان ارزشها هستند. اگر اینها را یکی بدانیم، باید برای ارزش دانستن یک ارزش یا اصل اخلاقی، ملاک خویش را بیان کنیم. فلاسفه برای اصل و ارزش اخلاقی دانستن، چند ملاک ارائه کرده اند که عبارتند از: مطلوبیت، کمال، محبوبیت، سودمندی، زیبایی و.. در مورد ادعای سوم: اینکه ارزشها واقعیات مرجح هستند از چند جهت ابهام دارد. اولا: معلوم نیست ملاک و مستند ایشان برای این تعریف چیست؟ ثانیا:اینکه واقعیت است، در ظاهر نشان میدهد که ایشان از بین مکاتب اخلاقی، واقع گرا است. این بدان معناست که قاعدتا دستورات اخلاقی را واقعی میدانند و بنابراین، نباید آنها را نسبی و تابع اراده افراد(فرد یا اجتماع) بدانند. ثالثا: واقعیت مرجح داشتن، دارای ابهام است. مرجح است یعنی انسان از بین چند واقعیت این واقعیت را انتخاب میکند یا اینکه اصلا واقعیت ندارد و تمام حقیقت آنرا انتخاب مردم و خواست آنها تشکیل میدهد. در مورد ادعای چهارم: اگر ارزشها، از سنخ واقعیات هستند نه اموری ذهنی، بنابراین نسبی بودن در خود آنها معنا ندارد. واقعیت که نسبی نیست، این درک ما از واقعیت است که نسبی است. بنابراین، کسی که معتقد به واقعی بودن ارزشهاست، در این مورد نسبی بودن این واقعیات، میتواند حداکثر مدعی شود که ادراک ما از این واقعیات نسبی است. 2⃣ بخش دوم: نسبیت ارزشهای اخلاقی در مورد نسبیت ارزشهای اخلاقی، سه رویکرد عمده وجود دارد: توصیفی، فرااخلاقی و هنجاری. 1.نسبیت گرایی توصیفی: بر اساس این رویکرد، توصیفی که