◀️شبهه ⛔️ سوال: ⛔️ @Wiki_Shobhe عذاب و سوزانیدن کافران و گنهکاران چگونه و تا کی خواهد بود؟ آیا سوزاندن انسان ها در آتش جهنم، كاری منطقی و عادلانه است است؟ ✅◀️ پاسخ : ▶️✅ @Wiki_Shobhe در این زمینه چند مطلب عرض می شود: 💢 مطلب اول: نظام حسابرسی بر اساس آثار تکوینی 🔸🔸خداوند نظام حسابرسی و پاداش و جزای اعمال را بر اساس آثار تکوینی اعمال قرار داده است. لذا این مجازات های الهی و پاداش و جزا، بر اساس کوچک و بزرگ بودن آن فعل انجام شده نیست بلکه بر اساس آثار تکوینی عمل است. به همین خاطر قرار دادن مجازاتی بزرگ و ابدی برای یک کار کوچک، مجازاتی ناعادلانه نیست، زیرا معیار پاداش و جزا، تکوین و آثار تکوینی عمل است، نه کمیت و مقدار آن عمل. 🔸لازم به ذکر است که اصل وجود جهنم و بهشت، برای مجازات گنهگار و پاداش نیکوکار، عین عدالت است؛ و نبود آن، بی عدالتی است. 👈در ضمن، خداوند هرگز قبل از اتمام حجت و بيان دستوراتش كسى را مؤاخذه و مجازات نمى‏ كند، بلكه ابتدا به بيان دستورهایش مى ‏پردازد، اگر مردم اطاعت نکردند و به فسق و مخالفت برخاستند و همه را زير پا گذاشتند، فرمان عذاب در باره آن ها تحقق مى ‏پذيرد و به دنبال آن هلاكت است: ♻️ «وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً»(1) 💢 مطلب دوم: همه انسان ها زمینه و فرصت هدایت دارند خداوند زمینه هدایت را برای همه انسان ها مهیا فرموده. فطرت الهی و قوه عاقله، هر کدام می توانند هدایتگر انسان باشند. خداوند از همان ابتدای آفرینش و خلقت انسان، در نهاد او فطرتی پاک و سالم قرار داده است: ♻️«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»(2)؛ 🔹🔹 از طرفی عقل به عنوان رسول باطن، و پیامبران الهی به عنوان رسول ظاهر، در همه حال انسان را به سوی هدایت راهنمایی می کنند. بنابر این، زمینه هدایت برای همه انسان ها فراهم بوده و هست. هر کس مطابق با فطرت انسانی عمل کرده باشد، اگر حجت بر او تمام نبوده است، مأجور است. حجت تمام نبودن یعنی این که اگر حقیقت اسلام برای او بیان می شد حتما می پذیرفت. چنین شخصی اگر در این دنیا بر اساس فطرت انسانی عمل کرده باشد، پس از مرگ و وقتی حقایق بر او آشکار می شود، می پذیرد و وارد بهشت می شود. 🔹کافران علاوه بر این که از عقل تبعیت نکرده بلکه از روی تعصب و دنیاطلبی بر باورهای غلط و باطل خود پافشاری می کردند: ♻️ «وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ»؛ و هنگامى كه به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده است، پيروى كنيد!» مى ‏گويند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروى مى‏ نماييم.» آيا اگر پدران آنها، چيزى نمى ‏فهميدند و هدايت نيافتند (باز از آنها پيروى خواهند كرد)؟(3) ✔️ لذا کسانی که از روی عناد و لجاجت، و نیز بر اساس دنیاطلبی و پیروی از هوای نفس، رسولان الهی را انکار کرده و با غوطه ور شدن در منجلاب گناه و فساد، فطرت الهی و عقل سلیم و راهنماگر خود را سرکوب و نابود کرده باشند، دل و قلب خود را وارونه و دگرگون کرده، به گونه ای که زمینه و قابلیت هدایت را در خود از بین برده و دیگر اصلا قابل هدایت شدن نیستند؛ یعنی هزاران پیامبر و کتاب آسمانی هم برای آن ها فرستاده شود، ایمان نمی آورند، زیرا قصد ایمان آوردن ندارند. 🔺ممکن است گفته شود، به تصریح قرآن، کافران هم به خالق بودن خداوند معترفند: ♻️ «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزيزُ الْعَليمُ»؛ هر گاه از آنان بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلّماً مى‏ گويند: «خداوند قادر و دانا آنها را آفريده است».(4) ولی در پاسخ باید گفت اين آيه اشاره است به اين كه كفار نيز مانند همه انسان ها مفطور بر توحيد، و به آن معترفند(اعتراف ناخودآگاه)‏. این اعتراف بر اساس آن فطرت الهی و پاکی است که در وجود هر انسانی نهاده شده است. ولی کافران، این فطرت پاک را بر اثر گناه و نافرمانی، پوشانده و از آن استفاده ای نکردند: ♻️«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدين‏»؛ و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند! پس بنگر سرانجام تبهكاران (و مفسدان) چگونه بود!(5)