👆ادامه پاسخ👆
🔸رسول خدا(ص) پرسید: «یا على چرا چنین کردى؟» گفت: «یا رسول اللَّه ما تو را به امر و نهى و بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب و وحى خداوند تصدیق کردهایم چگونه در پرداخت هفتاد درهم قیمت شتر این مرد بیابانى تصدیق نکنیم، و من از این جهت او را کشتم که پرسیدم آیا رسول خدا آنچه گفت راست میگوید؟ او پاسخ داد نه، چیزى به من نداده است»، پس رسول خدا (ص) فرمود: «حکم به درستى کردى اى على امّا دیگر در این موارد تکرارش منما»، سپس رو به مرد قرشى کرده که به همراه ایشان بود و فرمود: «این حکم خداوند بود نه آنچه تو کردى».[2]
🔺روایت را شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه خود نقل کرده و منابع دیگر نیز به ایشان استناد دادهاند.[3] بنابر گفته منابع، شیخ اول، ابوبکر و دوم، عمر بوده است.[4]
✅ در مورد این روایت و تصدیق یا تکذیب آن باید به این نکات توجه داشت:
1⃣ این روایت به لحاظ سندی، قابل اطمینان نبوده و غالب راویان آن از اهل سنت هستند؛[5] لذا این روایت جزو روایات ضعیف است و نمیتوان به این سند اعتماد و اکتفا کرد.
2⃣ در اینگونه روایات معمولاً در ابتدا خلیفه اول، سپس دوم و بعد امام علی(ع) حاضر میشوند و کسی غیر از آنها در این نوع وقایع حضور ندارند که این خود تأمل بر انگیز است! در هر صورت اشکالات محتوایی بر این روایت وارد است که ما را در قبول آن دچار شک و تردید میکند:
👈الف. این قسمت از روایت را توجه کنید: «رسول خدا (ص) از على پرسید چه تو را بر آن داشت که با او چنین کردى؟ گفت: اى رسول خدا ما تو را در وحى الهى تصدیق کردهایم چگونه در چهار صد درهم تصدیق ننمائیم» به نظر این استدلال امام علی(ع) هیچ ارتباطی با سؤال پیامبر ندارد و این دلیل به هیچ وجه توجیه کشتن شخص مخالف نمیشود و تنها چیزی که استفاده میشود این است که حق را به پیامبر داده و شتر را به او میداد.
👈ب. حداقل سیره خلیفه دوم و امام علی(ع) با آنچه در این روایت از این دو نقل شده متفاوت است. خلیفه دوم عموماً شمشیر به دست بوده و همیشه اجازه برای زدن گردن میخواسته است، اتفاقاً در مواردی امام علی(ع) در مقابل او ایستاده و او را از کشتن بر حذر داشته است؛ حال چگونه میتوان باور کرد که خلیفه دوم با خونسردی تمام، براساس قواعد حکم کرده و در مقابل، امام علی با خشونت تمام، سر او را بریده است.
👈ج. قسمت مهم و اصلی اشکال این است؛ آیا کشتن آدمی هرچند بد و دروغگو در یک محفل قضاوت درست است؟! آیا با عدالت سازگار است؟! یکی از طرفین که هر چند، ظواهر به نفع او است، اما میدانیم که محق نیست را بکشیم و از همه بدتر امامی دست به این عمل زده که اسوه عدالت است! و اگر آن شخص دروغ گفته که گفته، جُرم آن مشخص است، ولی قطعاً سزایش، گرفتن جانش با این علت بیان شده، نیست.
پی نوشت ها:
[1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 107
[2]. همان، ج 3، ص 106؛ ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 3، ص 519
[3]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 17، ص 382؛ طباطبایی بروجردی، آقا حسین، جامع أحادیث الشیعة، ج 30، ص 230؛ کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ج 1، ص 262،
[4]. مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 6، ص 256
[5]. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 6، ص 256.
منبع: سایت اسلام کوئست
بازنشراز
📡 کانال ✅ ویکےشبهہ ✅ در ایتا📲
https://eitaa.com/Wiki_Shobhe
کانال 🇮🇷 ویکےشبهہ 🇮🇷 در تلگرام:
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg