هدایت شده از باران
باسمه‌تعالی کرانه‌های عدالت بیا شکوه ِ بهاران، بنفشه می‌روید مشامِ جانِ خلایق، شمیمِ گل بوید «خیالِ رویِ تو، در هر طریق همرهِ ماست» رها ز خود، دلِ عاشق، جمالِ تو جوید «به‌رغم مدّعیانی که منعِ عشق کنند» به نبضِ رگ، رگ ما، شورِ عشق، می‌روید نفیرِ اسبِ سپیدِ تو، در افق پیچید وَ پنجه‌های عدالت که ظلم می‌شوید «اگر به زلفِ درازِ تو، دستِ ما نرسد» سپیده تا شب یلدا، دو دیده می‌موید «جمالِ چهره گل، حجتِ مُوّجهِ ماست» سحر که پرده‌نشین، راهِ عشق می‌پوید «به‌صورت از نظر ما، اگرچه محجوب است» شهید و دشتِ شقایق، زحُسنِ او گوید دمید صبحِ کَرامت، زقافِ قلّهِ عشق کرانه‌های سخاوت، جلایِ او جوید محمدحسین برزویی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹