در انتظار تو هستم ز بی کران برسی عزیز قلب شکسته از آسمان برسی به گریه انس گرفتم به شوق درک حضور خوشم به داد دل خسته شادمان برسی سری به سجده نهادم ز راه برگردی پُرم ز بغض فراقت تو که روضه خوان برسی درون دیده ی تارم غمِ تو خیمه زده بهار من چه شود دیدن خزان برسی نفس نفس زدنم را به یاد تو زده ام صدات میزنم ای صاحب الزمان برسی در انتظار تو در کوی عاشقی هستم به داد این دل درمانده بی امان برسی چه دیدنی ست که با ذوالفقار دست علی برای روئیت آن قبر بی نشان برسی...