زمان دفاع مقدس ما تو لشکر امام حسین "علیه السلام" خدمت می کردیم که مقر ما در شهرک دارخوئین بود. یه روز یه حلقه فلیم دوربین عکاسی خریده بودم و داشتم عکس یادگاری می انداختم. رفتم قسمت تدارکات تا با شهید محمدعلی هاشمپور هم عکس یادگاری بندازم دیدم آستیناشو بالا زده و یه تشت هم روبروشه و داشت لباسهاشو می شست. صداش زدم گفتم: محمدعلی بیا باهم عکس بندازیم؛ گفت: فعلا که دارم لباس می شویم صبر کن تا کارم تموم بشه؛ گفتم: بزار کنار بیا تا یه عکس بندازیم من برم بعد برو به کارت برس؛ همینطور که آستینش بالا زده بود اومد کنارم ایستاد و یکی از بچه ها زحمت کشید از ما دوتا یه عکس یادگاری انداخت که الان این عکس خیلی برام با ارزشه و از شهید محمدعلی هم یاد می کنم. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398