بی‌تابی برای حضور در خط مقدم ذبیح قد کشید، درس خواند و دیپلم الکترونیک گرفت،اما پایش از مسجد محله بریده نمی‌شد. خبرهای انقلاب زود و پشت هم به اردکان می‌رسید. مردم همه در حال اعتصاب و اعتراض بودند. عصر روز ۲۶تیر سال ۵۷ ماموران شهربانی حکومت پهلوی به روی مردم آتش‌گشودند. محمدعلی قانعی‌اردکانی، پسر ۲۰ساله در خون خود غلتید و اولین شهید شهر شد. ذبیح همراه مردم به شهربانی هجوم برد. ایستاد و کتک خورد اما پیکر شهید به دست مردم افتاد. ذبیح لکه خون قرمزی روی پیشانی خود حک کرده بود و در تشییع باشکوه شهید شرکت کرد. انقلاب در سوز و گداز بود که صدام به ایران حمله کرد. ذبیح، آموزش رزم عمومی را دید. فرم عضویت سبزجامگان سپاه پاسداران را امضا کرد. همراه گروه نظامی به اصفهان منتقل شد و آموزش پدافندی را فراگرفت. روی پاهایش بند نبود تا راهی خط مقدم جنگ و جبهه شد.