امیررضا علیزاده پاسدار شهیدی که در دفاع از حریم اهل بیت(س) عاشقانه سر و دست داد و چون مولایش حسین بدون سر به خاک سپرده شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از رودسر، بیست و هفت سال از جنگ نابرابر تحمیلی میگذرد؛ دورانی که استقامت و پایداری جوانان انقلابی، ایران زمین را در تمام جهان ماندگار کرد. از برکت آن دوران، جای جای ایران اسلامی با عطر و بوی شهدا عطرآگین شد چراکه روستا به روستا، شهر به شهر و حتی دور افتادهترین نقاط این خاک اسلامی دلاورمردانی را تقدیم این آب و خاک کرده است.
تاریخ پر افتخار ایران اسلامی همواره نشان دهنده این است که جوانان، سرمایه این کشور, راه پشتیبانی از ولایت و دفاع از آرمانهای انقلاب را صراط مستقیم زندگی خود قرار دادهاند و تنها راه سعادت را دفاع از مرز و بوم اسلامی میدانند.
گیل زنان و مردان گیلان با تقدیم 8 هزار کبوتر خونین بال در دوران دفاع مقدس افتخار بزرگی را در تاریخ اسلامی ایران نصیب این استان کردند.
استانی که وجب به وجب خاکش بوی شهدا میدهد و سیمای استان نیز بیانگر این است که جوانان گیلانی همانطور که دلاورانه در زمینهای کشاوزی به کار و تلاش میپردازند در لحظات حساس و بحرانی، دلاورانه به پا میخیزند و مانند شیرانی دلیر با غرشی سهمگین لرزه بر اندام دشمنان اسلام و انقلاب میاندازند.
امروز جوانان این مرز و بوم بهدرستی دریافتند که مهم نیست از کدام نسل انقلاب باشی. این روزها دروازه شهادت برای دفاع از حریم اهل بیت باز است و اهل دل راهی جبهه مقاومت اسلامی میشوند و با صلابت و دلاوری غریبانه و خاموش، دل را راهی و جان را فدای حریم اهلبیت میکنند.
اولین شهید مدافع حرم زینبی, حال و هوای استان را دگرگون و خون غیرت را در رگهای جوانان ولایتمدار گیلانی به جوشش درآورد.
10 روز از اردیبهشت سال 92 گذشته بود که گیلان حال و هوای عاشورایی به خود گرفت. دلیر مردی از شرقیترین نقطه گیلان در بینالحرمین حضرت رقیه(س) و حضرت زینب(س) غریبانه در کشور سوریه با سر و دست بریده حماسهای دیگر برای گیلان رقم زد و به جمع شقایقهای خونین کربلایی پیوست.
اولین شهید مدافع حرم گیلان سرهنگ دوم پاسدار شهید امیررضا علیزاده از خانوادهای ارزشی و روحانی در شهرستان رودسر بود که در تمام عرصههای مأموریتی سپاه، حضور فعال و پرشور داشت و در نهایت مزد زحمات خود را با شهادت گرفت.
برای دیدار با خانواده این شهید بزرگوار در ایام ماه مبارک رمضان راهی منزل پدری این شهید گرانقدر میشوم؛ کمتر از دو ساعتی به افطار مانده که به منزل پدر شهید میرسم.
تابلوی نسبتاً بزرگی منقش به تصویر و نام شهید امیررضا علیزاده بر روی دیوار خانه رو به خیابان، چهره آن خیابان را عرفانی کرده است. با دیدن سیمای دلاور مردی که جان را در مقابل دفاع از معنویات ناچیز میداند حال آدمی دگرگون میشود.
پدر شهید یکی از روحانیون خوشنام و فعال رودسر، با چهرهای آرام و باصفا که همواره گرد پیری و درد فراق فرزند در رخسارش به وضوح پیداست، درب را به رویم باز میکند.
وارد منزل که میشوی عطر و بوی یاد شهید دل را نورانی میکند، خانهای با همان سبک و سیاق قدیمی، گویی پدر و مادر شهید قصد دارند در و دیوار خانه مانند زمان حیات مادی شهیدشان همچنان دست نخورده باقی بماند.
تصاویر و عکسهای شهید علیزاده بر روی دیوار و طاقچههای خانه روح جاودانگی را در وجود این خانه دمیده و صفای این خانه را دو چندان کرده است.
با پدر و مادر این شهید بزرگوار وارد گفتوگو میشوم:
پدر شهید با آرامش مملو از استقامت و افتخار سخن را آغاز میکند؛ امیررضا در 12 مهر ماه سال 55 در کوی دباغیان رشت متولد شد. از همان روزهای آغاز تولدش درهای خیر و برکت و رحمت الهی به روی ما گشوده شد و گویی این فرزند آمده بود تا خیرات و برکات را به خانه ما سرازیر کند و در واقع بوی دین و معنویت از زمان تولد ایشان در خانه و خانواده پیچید.

پدر شهید علیزاده ادامه میدهد: یکی از خیرات تولد ایشان ورود بنده به فضای مهدیه رشت و کلاسهای قرآن و همچنین متعاقب آن آشنایی بنده با بچههای مبارز انقلابی رشت بود که بعدها منشأ خیرات و برکات زیادی برای ما شد.
پدر شهید با لبخند حاکی از دلتنگی گفت: از همان زمان طفولیت کودکی آرام، متین، باوقار با سیمایی جذاب بود بهطوریکه نگاهها و خندههایش برایمان بهشدت دلچسب و گیرا بود.