◼️رخداد و اتفاقات بعد از شهادت حضرت امير المومنين علي عليه السلام از روایت 🛑👇 ✅ أخبرنا أبو جعفر محمد بن عبد الله البغدادي ثنا يحيى بن عثمان بن صالح السهمي ثنا سعيد بن عفير حدثني حفص بن عمران بن أبي الرسام عن السري بن يحيى عن بن شهاب قال قدمت دمشق وأنا أريد الغزو فأتيت عبد الملك لأسلم عليه فوجدته في قبة على فرش بقرب القائم وتحته سماطان فسلمت ثم جلست فقال لي يا بن شهاب أتعلم ما كان في بيت المقدس صباح قتل علي بن أبي طالب فقلت نعم فقال هلم فقمت من وراء الناس حتى أتيت خلف القبة فحول إلي وجهه فأحنا علي فقال ما كان فقلت لم يرفع حجر من بيت المقدس إلا وجد تحته دم فقال لم يبق أحد يعلم هذا غيري وغيرك لا يسمعن منك أحد فما حدثت به حتى توفي 🔰 ابن شهاب روايت مى‏كند كه وارد عراق شدم در حالي كه تصميم داشتم به جهاد بروم. براي عرض سلام نزد «عبد الملك» رفتم. عبد الملك در خيمه‏اى نزديك قائم( يکي ازبناهائى است نزديك سامرا كه متوكل آنرا ساخته است‏) در دو طرف او دو صف از مردان نسشته بودند . سلام كردم و نشستم. گفت: اى پسر شهاب! آيا مى‏دانى در بامداد روز شهادت حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام در بيت المقدس چه واقعه‏اى رخ داد؟ در پاسخ گفتم: آرى! عبد الملك از جا برخاست و گفت: با من بيا. همراه او از پشت مردم حركت كرديم تا به پشت خيمه رسيديم. رو به او كردم ، عبد الملك نگاهى به من كرد و گفت: در بيت المقدس چه اتفاقى افتاده است؟ گفتم: در آن بامداد هر سنگى را كه برمى‏داشتند در زير آن خون تازه ظاهر مى‏گشت! عبد الملك گفت: از اين‏ واقعه جز من و تو، كسى ديگر اطلاع نيابد! آرى تا او زنده بود واقعه مزبور را با كسى در ميان نگذاشتم 📚الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين ج 3، ص 122،تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م @Yaranmontzar