همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #قسمت صد و نود و هفتم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی‌نامه شهید محمّد (رضا )صیف
🌷🌷🌷 صد و نود و هشتم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) شهید محمّد (رضا )صیفوری ( قسمت هفتم) «یادگارت ز نوشتن واماند خط خونت امّا، تا ابد بر ورقِ دفتر تاریخ به جا می ماند» محمد علی صیفوری: ☆محمّدرضا، قبل از شهادتش خودکاری را به من داد که از آن استفاده چندانی نکرده بود. شب عملیات کربلای چهار بود اما نه اطلاعی از عملیات داشتیم و نه می دانستیم رضا در آن عملیات شرکت خواهد کرد. ☆ داشتم با همان خودکار می نوشتم که ناگهان از رنگ رفت. بی اختیار و با نگرانی گفتم: «خودکار رضا از رنگ رفت». بعدها متوجه شدیم که آن شب عملیات کربلای 4 انجام شده و محمّدرضا از شهیدان غوّاص آن بوده است.   از وصیت نامه شهید محمّدرضا صیفوری  «إِنَّ الله اشتَری مِن المُؤمِنین َأنفُسهِم وَأَموالهم بأَنَّ لَهُم الجَنَّة» خداوندجان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است.   خدای بزرگ، ای قادرمتعال، سپاست می گویم. ای آفریدگاری که مرا سعادت آن بخشیدی که در راهت ای آفریدگاری که مرا سعادت آن بخشیدی که در راهت قدم بردارم، هزاران بار سپاست می گویم. ای دانای بخشنده، تو مرا از لجن زار رکود به بهشت نبرد حق علیه باطل هدایت کردی. تو مرا توفیق آن دادی خویشتن خویش را درک کنم. پی برم که برای چه مرا آفریدی و آن گاه سعادتم بخشیدی که از میان فراوان راه های موجود در زندگی ام، ایثار حسین گونه را بپذیرم. ای خدای من، سپاست می گویم زآنکه نور عشقت را در قلبم تاباندی. این قلب سرد و خاموش مرا به یادت آرامش بخشیدی که «أَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوُب». ای خدای بزرگ، کنون بنده ی شرمسارت تو را به خاطر آن چه که خواستم و اجابت نمودی و آن چه که نخواسته بودم ولی تو به واسطه لطف وکرمت عطا نمودی، سپاس می گوید. ☆پروردگارا، با قلبی سرشار از عشق به تو و با وجودی آکنده از ایمان به تو، به درگاهت روی آوردم و می‌دانم نا امیدم نخواهی کرد. پروردگارا، تو را به جلال و عظمت و کرمت سوگند می دهم که لحظه ای این بنده حقیر وگناهکارت را به خود وانگذاری زآنکه بی لطف تو تباهم. با تمام تار و پود وجودم از تو می خواهم که شهادت در راهت را به من عطا کنی. حال که فرصتی پیش آمد تا درباره سرانجام خود و سایر انسان ها بیندیشم، مرا توفیق آن ده که آن چه را در دل دارم بی ریا بر کاغذ بیاورم تا آن چه می ماند وصیتی باشد و وسیلتی برای هدایت.  ☆حال که چنین پیش آمده و اسلام و میهن اسلامی به دفاع احتیاج دارد پس بنا به وظیفه ای که دارم روانه میدان نبرد می شوم. به کربلای ایران می‌روم بلکه بتوانم انجام‌وظیفه کرده باشم و اگر نتوانستم و دشمن مرا از پای در آورد وخون مرا ریخت با دادن جان ناقابل خود به دشمن بفهمانم که ما مرگ سرخ را از زندگی ننگین بهتر می‌دانیم. ما هرگز از پای نمی نشینیم و تسلیم زور نمی گردیم چون این مرام تمام رهبران و امامان ما بوده و از اصول ماست. ادامه دارد... منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra