من نماز اشک می‌خوانم به محرابِ بلا سجده‌گاهم می‌شود بارانِ خونِ لاله‌ها قطعه قطعه دیده‌ام ساقیِ عطشان حرم سر بریدند پیش چشمانم، گل آلاله را پاره پاره پیکری بی‌سر، سری رفته به نی قلب من صدها صحیفه، از غم و اشک و دعا از گلویم بعد چهل سال، آب خوش پایین نرفت در میان سینه‌ام، کردم حسینیه به پا زخمیِ بزم شراب است، جان بیمارم هنوز کاش مادر جان نمی‌زائید، هرگز او مرا خون خورشید، در رگم جاری و دستم بسته بود شاهدِ فصل خزان بودم، چه‌ها؟! دیدم، چه‌ها! هتک حرمت تو چه می‌دانی؟ چه آورد بر سرم تا قیامت مانده داغی بر دلم، از کوچه‌ها یاد لالایِ رباب، خنجر به جانم می‌زند خون جگر، کرده مرا قبرِ رقیه، ای خدا! دیدن آب، آتشی بر جانِ تب‌دار من است آب می‌بینم به خواب و یک تن از سر خدا با مرور خاطرات شام، دلم صد پاره شد این دم روح‌القدس، کرده مرا، نوحه‌سرا همچو یعقوبم که از یوسف به جای پیرهن سر بیاوردند میان طشتی از جنس طلا السلام ای حضرت سجاد، امام ساجدین وقت سجده این دل ما را کن دعا کن دعا! بهرم رسد آرامشی از لطف رب از سر رحمت بفرما حاجت ما روا 🌴🏴🏴🏴🌴