کافه شعر و ادب
کیست مقصود من تو دانی وبس نیست محبوب من به غیر تو کس آه ازین اشک سرخ و چهره زرد که مرا در غم تو رسواکرد سینه ام شد ز درد عشق تو تنگ چه عجب گر به سینه کوبم سنگ جامی