هدایت شده از «عقلانیت»
✳️️ تیرخلاص به اغتشاشات (خلاصه مقاله) ✍ مهدی محمدی، تحلیل‌گر مسائل سیاسی: 🔹 تقریبا پیداست که آشوب های ۱۴۰۱ در فاز پایان قرار دارد؛ پروژه قبلی شکست خورده و پروژه جدید به سادگی قابل تعریف نیست! 🔹 زیرساخت عظیمی در داخل ایران مهیا شد که برخلاف برخی تصورات خام، به هیچ وجه منحصر به فضای مجازی نیست. داستان بزرگتر است. غفلت از شکل گیری این زیرساخت، بزگترین سوالی است که مسئولان یک دهه گذشته باید به آن پاسخ دهند. ترکیب این زیرساخت با نارضایتی، بحران ساخت. 👈 داستان اینگونه شروع شد: ممکن، سریع و آسان جلوه دادن براندازی برای اقلیتی از جامعه که قرار بود در حباب شبکه، خود را اکثریت فرض کند؛ هدف این بود که یک آشوب چند صد هزارنفری سراسری شکل بگیرد، 🔹 پروژه به سختی شکست خورد. نخستین علت شکست پروژه حجم بی سابقه خشونتی است که تولید شد. طراح خارجی در این باره عمد داشت: جنایت کنید، فیلم بگیرید و رجز بخوانید. نظام یا می ترسد و مماشات می کند که یعنی کار تمام است یا متقابلا دست به خشونت می زند که نفتی خواهد شد بر آتش اعتراضات. یافتن راه میانه آسان نبود. 🔹 نظام به جای انتخاب خشونت یا مماشات، 'تولید آگاهی اجتماعی' را هدف گرفت. ذات آشوب باید آشکار و پرده از چهره کسانی که ادعا می کردند ایران را گلستان خواهند کرد، برداشته می شد. بعد، جمع کردن بساط قداره کشی و تروریسم دشوار نبود. اکنون جامعه ایران شاید معترض اما بسیار آگاه تر است. 🔹 خشونت بی سابقه به جای اینکه ترس تولید کند یا به انگاره رفتن قدرت بدهد، به 'جامعه زدایی از آشوب' انجامید. و مهم تر، تصویر ذهنی جامعه ایران از آینده بدون جمهوری اسلامی را واقعی کرد. صریح ترین منتقدان به ما که می رسیدند می گفتند از شما خوشمان نمی آید ولی بساط اینها را جمع کنید! 🔹 خشونت کلامی وضع براندازان را بدتر کرد. طرف طراح گمان می کرد می تواند فحش جنسی را در ایران به شعار فراگیر تبدیل و به این ترتیب ایده تمام شده بودن کار را تقویت نماید اما عملا آنچه رخ داد اثبات بی صلاحیتی اخلاقی براندازان در برای جامعه ای بود که هنوز می خواهد اخلاقی زندگی کند... 🔔 تیرخلاص را اما افراط در دروغ گویی زد. من چند بار در میانه این پروژه و هنگام ارزیابی روندهای تولید و انتشار بیگ دیتا هوشمندی طرف طراح در جلوگیری از سقوط نمودار هیجانات و خلق رویدادهایی برای کش دادن غائله را ستایش کردم. انصافا فناوری پیچیده ای داشت اما خب، بیش از حد دروغ گفت. 🔻 از موضوع مهسا امینی تا همین آخرین داستان -دروغ یک ساعت قبل را چک نکرده ام! -براندازان موفق به اثبات قطعی حتی یک مورد از ادعاهایشان نشدند. فاصله معنادار واقعیت عینی با تصویری که در ماهواره یا توئیتر ارائه می شد به تدریج تصویری متوهم و حتی تا حدی خل و چل از براندازان ارائه کرد. ✳️ نتیجه این شد که جامعه به ویژه طبقات سنی که در ابتدای کار فکر می کردند رویایی در حال محقق شدن است، کنار کشید... 👌 ناتوانی براندازان در مدنی نگهداشتن اعتراض، و عجز از خلق یک چشم انداز ولو مبهم، و اصرار به دروغ و خشونت، اعتبار پروژه را به سرعت کاهش و هزینه آن را اکنون نه تنها توهم رفتنی بودن زایل شده، بلکه معلوم شده ریشه اجتماعی نظام استوارتر از هر برآوردی است که طرف طراح داشته... 👈 حالا البته سرویس خارجی می گوید: باید "هزینه ترمیم زخم" را بالا برد؛ ✅ همه چیز به موقع شناسی و هوشمندی ما بستگی دارد! 📢 اکنون یک قدم آن سوتر ایستاده ایم؛ بخش های مهمی از جامعه ایرانی تلخی چیزی را تجربه کردند که از دور، طراحان می خواستند رویایی شیرین به نظر برسد... ✳️ نظام جمهوری اسلامی هم تجربه ای اندوخته که من "نو کردن حکمرانی" را بهترین توصیف آن می دانم؛ ✍ در این باره صحبت خواهیم کرد... 📢 فرض بنیادین پروژه این بود: اگر این باور برای اقلیتی از جامعه ایجاد شود که نظام در حال رفتن است، آشوب بزرگ شکل خواهد گرفت؛ 👆مقام امنیتی گفته بود: "سیستم ها وقتی می روند که به نظر برسد دارند می روند!" 🔘 متن کامل در سایت مشرق نیوز