حکمت بی مرز و کران فاطمه روح امین نور امان فاطمه طاقت دل راحت جان فاطمه زیور این ، زیور آن فاطمه فخرزمین، فضل زمان فاطمه ای مه رخسار تو مسجود بدر عرشی وفرشی ز تو جویند قدر وز قدَر نام تو دارند صدر کیست حریف و حسد و کین و غدر تا بُودم ورد زبان فاطمه کاش شود هر سر مو کلمه گو فاطمه گوید سر هر تار مو نیست هر آن کس که در این آرزو از بشریت چه خبر دارد او روح بشر راست ، روان فاطمه گر نبُوَد مرحمت آن عزیز دست نماز است تهی روزه نیز روح من و منکر او در ستیز گر به گلویم بنهی تیغ تیز حرفف همان است ، همان فاطمه دل که ز درد و غم زهرا تهیست کم ز گِل است و سند گمرهیست دشمنی فاطمه از ابلهیست نوکری فاطمه شاهنشهیست ای به فدای تو شهان فاطمه کوه که یک رشته ز ایمان اوست بی لب و بی صوت ثنا خوانِ اوست نوح که از تعزیه دارانِ اوست واله طوفان غمستانِ اوست ورد لبش دادزنان فاطمه جنت اگر بی رخ آن با وفاست پر زملال است مگو پر صفاست قبلۀ بی فاطمه رو بر قفاست سجدۀ بی فاطمه سر بر هواست سر به زمین باش و بخوان فاطمه 💚@yazeynb💚 💚@yazeynb💚