رفقا ...
بزارید من دل زینبُ به شما معرفی کنم.
وقتی کاروان برگشت به سمت مدینه، یزید از بس نابود شده بود در اثر فشاری که به اهل بیت آورده بود، گفت دیگه این کاروانُ اذیت نکنید.
به ساربان گفت دیگه اذیت نکنید با احترام ببرید. می خواست دیگه اینجوری برا خودش آبرو درست بکنه.
که ما به اهل بیت احترام گذاشتیم.
یازینب...😭