🌴 #یازینب...
نمی دونم وقتی شمشیر و زدند، زخم سی ساله ی علی چه طوری دهن باز کرد؟ و اِلا علی مردی نبود از یه ضربه
بسم الله ...😭 یاعلی‌... امروز هی به آسمون نگاه کرد. این به آسمون نگاه کردن علی سابقه داره؛ علی سی سال قبل هم یه بار به آسمون خیره شد، کی به آسمون نگاه کرد،آی روضه فهم ها؟ اونی شبی که می خواست فاطمه اش رو زیر خاک بذاره، دیدن هی می ره تو قبر، خدایا چه کنه علی؟ کسی که مضطر میشه نگاه به آسمون می کنه،آدم وقتی می مونه چه کنه، وقتی مُستأصل میشه به آسمون نگاه میکنه. خدایا چه کنم،چه خاکی به سرم کنم، سی سال قبل می خواست زهراش رو تو قبر بذاره،هی به آسمون نگاه کرد،اون جملات معروف رو گفت: أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ. مال اون شب علی بود. دیگه علی غصه هاش پایان نداره،شبش پایان نداره. بعد سی سال دوباره به آسمون خیره شد. یعنی می خواست بگه خدا یعنی دیگه تموم شد؟ امشب شب راحتی علیِ. خیالم راحت باشه دیگه کار تمومه؟ علی شب مدینه به آسمون خیره شد حرف هاش رو زد، شب کوفه به آسمون نگاه کرد حرف هاش رو زد. امان از دل زینب...😭