از خَس‌وخاشاکِ تن، برقِ مَحَبَّت عار داشت جمله دل گشتیم‌و در سَودایِ دلبر سوختیم اضطرابِ خاطر از یک‌ سوختن تسکین نیافت آب بر آتش فشاندیم و مکرّر سوختیم 🌱 سودا: آرزو