«۷۸۶» دانشجو بودم که باید واحد کارورزی مرکز ناباروری رو میگذروندیم چندروزی بیشتر نبودخداروشکر،من تحمل اوضاع اونجا رو نداشتم.🤢 یک تافته جدا بافته از این سرزمین!😑 انگار وارد اروپا شده بودم خبری از پایبندی به اصول و اعتقاداتمون نبود،از وضع ظاهر و نحوه رفتار پرسنل گرفته تااا حریم شخصی مادرانی که وجود نداشت!!!😥 پرسنل خانم با بیشترین میزان آرایش و ناخن های کاشته و لاک زده و انواع جورواجور عمل و ... آقایون از اونام بدتر بودند،انواع زنجیرگردن و دستمال سر و انگشتر و دستبند استخونی و ... 😵‍💫 سر عمل لاپاراسکوپی بودیم،که اتاق عمل مزین بود به آهنگ رپ سرسام آوری که وسیله ی تمرکز آقای دکتر بود،یکی از پرسنل خانم داشت قرمیداد که آقای دکتر لپشو کشید!🤯 بعدم بحثشون رسید به سگ من و سگ تو !!!😱 رسیدیم به یکی از اتاقهای دیگه، یکی از آقایون فوق تخصصی که موهاشو از پشت بسته بودو به انواع اکسسوریجات مزین بود🤒،زیرمیکروسکوپ فوق تخصصی عجیب غریبش نشونمون داد که چه طور یه دونه اسپرم رو می‌گیرند و با تخمک ترکیب میکنند.عجیب و جالب بود واقعا😳 اسپرم ۵میکرونی داشت واسه خودش می‌رفت که گرفتش😲 توی اتاق آی یو آی حداقل ۷_۸ تخت ژنیکو بود،و چندتا مامانی که قراربود تو پوزیشن لیتاتومی قراربگیرند و آقای دکتر بیاد یکی یکی واسشون تزریق اسپرم انجام بده😣 افت فشار پیدا کرده بودم،پاهام سست شده بود،چه خبره اینجا؟🤒🥴 توی یکی از اتاق عملها،عمل اصلاح واریکوسل درحال انجام بود ک ما به خودمون اجازه ندادیم بریم داخل اونجا به همه چیز شبیه بود الا یه مرکز درمانی!!!😤 ادامه دارد.. https://eitaa.com/ZEmidwife