🌷سخنى با کل انسانها دارم؛ اى انسان! تو چه هستى؟آیا فکر کردهاى که چه بودى و کجایى و چه میخواهى بکنى؟ مگر نه این است که انسان از آب گندیدهاى آفریده شده و در سر دو راهى سعادت و شقاوت قرار گرفته است؟ حال باید کدامین راه را انتخاب کنیم؟
🌷راهى که به منجلاب بدبختى و دنیاپرستى و مالاندوزى و جاه و مقام میرسد، برویم و به تعبیری از حیوانات پستتر شویم و یا مسیرى که انسان را به سر منزل مقصود که همانا سعادت و تکامل انسان است، یعنى آزادى و حریت که آدمی را به شهادت طلبى و ایثار میرساند، برویم؟
🌷به تعبیری دیگر میتوان به عالم بالا عروج کرد تا جایى که ملائکه خداوند به حالمان غبطه بخورند و پر خویش را برای چنین انسانى بگسترانند.
🌷آرى! باید این راه را انتخاب کرد. راستى دوست من! تو کدامین راه را انتخاب کردهاى؟ با نفس خویش در خلوتگاه بنشین و خویش را محاکمه کن و پروانهوار بر گرد شمعش عاشقانه بسوز و در سوختن، لذت عشق را بچش و عاشقانه در کوى حسینصلاللهعلیه قدم بگذار؛ و من نیز این راه را انتخاب کردم و هرگز در این عقیدهام اجبارى وجود نداشته است. با عشق، به راه مولایم حسینصلاللهعلیه قدم نهادم و عاشقانه، سوختم و در سوختن، زندگى یافتم.
شهید علی میرزا ترابی کلیشمی