~« هامون پَر اۏ بود٘ »~
سرتاسر سیستون مٵ پر گندم و جۏ بود٘ (وقتئ) هامون پر اۏ بود٘
گاش و گله نو رمّه بود٘ نو گۏروم گۏ بود٘، هامون پر اۏ بود٘
کنجٰکون پاکیزهِ مٵ در کل و کِشمو، خے چترون لَشخوٓ
بعد از سمگل زرخزیکو کېج دمۏ بود٘ ، هامون پر اۏ بود٘
پورزالون سرزنده نو پورمردون چالاک، در باغ پر از تاک
لهلوک بود٘ نو سنگک بود٘ نو فصل چش گۏ بود٘، هامون پر اۏ بود٘
سرزنده بوده سیستونی از کوشکوش نیزار ، گندم بوده خروار
چنگالی و نوٓنِ نۏِ ما از سر نۏ بود٘، هامون پر اۏ بود٘
رقاصی کوہخواجه نو قلماشکی ماهی ، تا ناف دوراهی
از یک سونئ قارقار بط و لگو وَ کمۏ بود٘، (وقتئ) هامون پر اۏ بود٘
سر سنگ پوزک ورخزیدے و مِزدے وَ بورّک ، خے خنده نو سرچک
پېنر تومون بزگر و با دارم نۏ بود٘، هامون پر اۏ بود٘