ادامه میگه تربت مالیدن گردنم نگو من زنده میشم داخل کاور. میگه چهار روز رفتم کما... بعد چهارروز به هوش امدم دعا کردم..الان هرکس بهم التماس دعابگه انقدر دعا میکنم میگم خدایا حاجتش رابده..تاندی من دست بردار نیستم.چون خودم گرفتاری کشیدم.. میگه من کما بودم مادرم داخل هئیت میشه... میگه ای گریه کنان پسر من سال وماه به امام حسین علیه‌السلام گریه کرده.. الان بیهوش افتاده مانده گوشه بیمارستان کماست... میگه روضه خوان میکروفن رومی اندازد زمین.میشینه همگی گریه می‌کنند...میگه یا اباالفضل اقا خودت کمک کن... میگه من اون شب به هوش آمدم... من آوردن بخش.. راه میرفتم همه رامیدیدم دوماه خوابیده بودم بیمارستان کلیه هام ازکار افتاده بود.. خلاصه من بلند شدم دو ماه پدر ومادرم راهم نمی‌شناختم... بعد دوماه ایواش ایواش شناختم... رفتم دکتر گفت کراتین بدنت بقدری رفته بالا بدنت ازکار افتاده... فقط و فقط دیالیز هفته ای سه روز میگه من بلند شدم رفتم... دکتر گفت بیا آزمایش بنویسم بهش گفتم هیچی نمی خواد... آمدم خونمون یه روضه گذاشتم... پسره خودش میگه... میگه گفتم اقای نوحه خوان نه زیارت عاشورا بخون نه دعا بخون گفت پس چیکار کنم..گفتم دوخط روضه اباالفضل بخون بلند شو برو... گفت همین گفتم دوخط روضه ابالفضل علیه السلام بخون بلند شو برو... میگه خوندا..شایدم اینو خوانده با سری که با عمود آهن شکسته چه سخته...به یک سینه صد سنگ بخوره چه سخته.. جلوی برادر بمیرد برادر چقدر سخته... قلبم به این مرگ باور نداره.اباالفضل میگه بعد یه هفته رفتم دکتر.. دکتر نوشت آزمایشها را آوردم.. دکتر نگاهی به من کرد گفت کجا عمل کردی... گفتم پیش یه دکتر رفتم فوق العاده باقدرت ه ..گریه می کرد می‌گفت... دکتر گفت یجوری من و به اون دکتر معرفی کن..برم ازایشون یاد بگیرم.. گفتم همگی باید برید پیش اون دکتر گفت هممون..گفت کدوم دکتر رفتی گفتم من پیش دکتر بی دست رفتم میگه دکتر خودکار رو گذاشت زمین دودستی زد سرش گفت به خدا ما هیچی نمیدانیم.. هرچه هست دست اینهاست... پایان به نیت ابو فاضل.. برجمال نازنین باب الحوائج صلوات🌺🕊 اللهم صلی علی محمد وال محمد و عجل الفرجهم🌺🕊 ❤️محبان آقا ابوالفضل العباس علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/3582918919C6d9a577e8b