🔶موضوع: ارتباط با ارواح اموات در نهان خویشتن ✅مقدمه مهم‌؛ انسان همین ظاهرجسمانی و جرمانی نیست ، بلکه دارای یک باطنی است که حیوانیت و یا فرشته بودن در نهان او تعبیه شده . اگر آدمی از محدوده حیوانیت به در آید و گرفتار شهوات و غضبهای آلوده نباشد ،میتواند به در وجود خود ، حقائقی را بیابد. یکی از آن حقائق مهم ؛ ارتباط با ارواح است در "نهان خویش". ما با روح مان میتوانیم با جهانی غیر از آنچه بنام طبیعت و دنیا در ارتباطیم ، ارتباط پیدا کنیم و آن جهان غیب است که کمترین نمونه آن "رؤیا" است که در شماره قبل به توصیف آن پرداختیم. اما در این جا سخن از "ارتباط نهانی" با ارواح است بشکلی که انسان در همین دنیای روزمره خود وجود عزیزی را که از دست داده ، حس کند ، و این ، شدنی است. ✅و این ارتباط درونی با باطن و روح آن عزیزان ؛ مملو از راز ورمز است . شاید ما بتوانیم به برکاتی از آن دست پیدا کنیم و حتی بوسیله و یا راهنمایی روح عزیز از دست رفته به امور مثبتی در زندگی برسیم ، اما دریافت اینکه حقیقت مطلب چه بوده و چه میباشد ؟ چه بسا امکان پذیر نباشد. ✅ از نمونه های روشنی که در این باب برای اکثر ما پیش آمده این است که گاهی ما در بیداری و هوشیاری ، یکباره عزیزی را که مدتهاست از دست داده ایم میبینیم وحتی جلو میرویم که او را در آغوش بکشیم ! و نوعِ چنین مشاهداتی را ما در بهترین حالات معنوی دعا و زیارت ها و خصوصا حرم اهلبیت علیهم السلام داریم . اگرچه ممکن است بخشی از این رؤیت ها از "تجسم خیالات" باشد ، اما انکار اصلِ آن هم نمیتواند روا باشد. ✅از این رؤیت های یکباره که برای خیلی از ما پیش آمده ، بالاتر ؛ رؤیت از ناحیه ی "چشم برزخی" است . چشم برزخی از آنِ کسانی است که به صفای ناب روح انسانی رسیده اند. باز شدن "چشم برزخی" در واقع از سنخ "مکاشفه وشهود" است و رسیدن به آن مراتب ، بسیار کار میبرد و حد اقل آن این است که طهارت کامل چشم ظاهری و نیات باطنی را میطلبد. صدرالمتالهین درمفاتیح الغیب مینویسد: «شهود و مکاشفه نوری است که بعد از پاک کردن قلب از تمام زنگارها و صفات ناپسندِ قلبی؛ ظاهر می‌شود.» این بحث مفصلی است که فرصت دیگری را میطلبد. اکنون سخن در این است که با چه راه کاری میتوان از نهان خود با برخی ارواح عزیزان سفرکرده ارتباطاتی داشته باشیم. ✅شیخ بزرگوار ما در معرفت الله ، در محضر درس "صُحُف عرفانیه" نقل میفرمود: بعدازرحلت علامه طباطبائی بسیار دلتنگ شان بودم و در خلوتی از شبی دیدم ایشان به منزل ما وارد شدند و نشستند و جملات فرمودند و از آن جمله مرا بشارت دادند که نیکو سیرت و نیکو صورت و نیکو سریرت هستم و... بعد تشریف بردند. این نمونه ای از ارتباط نهانی با عزیزات سفرکرده است. ✅مهمترین دلیل وجودی بر این دیدارها خود قرآن است که میفرماید؛ بر چشم ها پرده آویخته شده و روزی که پرده کنار رود چشم ها با تیزبینی حقائق آن عالَم را میبیند. در آیه ۲۲ سوره ق فرمود: «تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملًا تیزبین است - ؛ لَقَدْ کُنْتَ فی‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ». ✅ این سنخ ارتباطات و تمثلات ؛ به یک زمینه آماده نیاز دارد و زمینه آماده از یک روح خالی از هرگونه پریشانی امکان پذیر است. روح و روحیات ما آدمیان وقتی گرفتار تشتّت و پریشانی شود از ارتباط با هم نوعان سفرکرده خود محروم میشود. ✅"گناه" باعث پریشانی است ، و حتی "نیت گناه" ، و بلکه "تصور گناه" . هر چیزی از جنسِ گناه ؛ روح انسان از آن درخشندگی و جلاء می اندازد و دیگر صورتی در آن منعکس نمیشود. به این حدیث ناب توجه کنید؛ امام صادق (ع)فرمود: "حواریون کنار حضرت عیسی جمع شدند و عرض کردند: ای آموزگار نیکی؛ ما را هدایت و رشد معنوی فرما . حضرت عیسی فرمود: موسای پیامبر به شما گفت؛ "گناه" نكنيد. و من به شما امر میکنم ؛ "فکرگناه" را هم نکنید، چه رسد به عمل به آن گناه، زيرا فكر گناه ، مانند روشن کردن آتش در خانه وساختمان زيباست که گرچه آن آتش خانه را نمیسوزاند اما دودهاى تيره آن آتش؛ زيبائيهاى آن خانه را تیره و سیاه مي كند." ؛ - اجْتَمَعَ الْحَوَارِيُّونَ إِلَى عيسى ع فَقَالُوا لَهُ يَا مُعَلِّمَ الْخَيْرِ أَرْشِدْنَا ؟ ... فَإِنَّ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالزِّنَا كَانَ كَمَنْ أَوْقَدَ فِي بَيْتٍ مُزَوَّقٍ فَأَفْسَدَ التَّزَاوِيقَ الدُّخَانُ وَ إِنْ لَمْ يَحْتَرِقِ الْبَيْتُ.. (کافی۲۴۱/۵) پس "فكر گناه" خواه ناخواه در قلب آدمی تيرگى ايجاد میکند و به صفا و پاكى دل آنها ضربه مي زند گرچه آن شخص مرتكب آن گناه هم ، نشوند. ادامه در صفحه بعد 👇👇