در اين هنگام آن بيمار، آرامش يافت و بيانات امام جواد (عليه السلام) او را با نشاط نمود و تسليم مرگ گرديد، چشمش را فرو خوابانيد و از دنيا رفت. (43)
26- شادى شيعيان در لحظات آخر عمر
جمعى در محضر امام صادق (عليه السلام) بودند، سخن از شيعه و پيروان امامان خاندان رسالت به پيش آمد، امام صادق (عليه السلام) فرمود، پيروان ما در لحظات آخر عمر، چيزهائى مىبينند، كه چشمشان با ديدن آن چيزها، روشن مىگرد، و شاد مىشوند.
يكى از حاضران پرسيد: چه چيز را مىبينند؟ و اين سؤال را ده بار تكرار كرد و اصرار داشت، تا امام به او پاسخ دهد.
ولى امام صادق (عليه السلام) هر بار در پاسخ مىفرمود: مىبينند.
سرانجام، امام صادق (عليه السلام) آن شخص سؤال كننده را صدا زد و فرمود: مثل اين كه اصرار دارى تا بدانى چه مىبينند؟.
او عرض كرد: آرى قطعا سپس گريه كرد.
امام صادق (عليه السلام)، به حال او رقت كرد و فرمود: آن دو نفر را مىبينند
او با اصرار پرسيد: كدام دو نفر را؟
امام صادق (عليه السلام) فرمود: پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و على (عليه السلام) را مىبينند. هيچ مومنى نيست مگر اين كه در لحظات آخر عمر، اين دو بزرگوار را خواهد ديد، كه آن دو بزرگوار به او بشارت مىدهند.
آنگاه فرمود: اين مطلب را خداوند در قرآن بيان كرده است.
حاضران پرسيدند: خداوند در كجا و در كدام سوره بيان فرموده است.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: در سوره يونس (آيه 63، 64) آنجا كه مىفرمايد:
الذين امنو و كانوا يتقون - لهم البشرى فى الحياه الدنيا و فى الاخره.
همانها كه ايمان آوردند و پرهيزكار بودند براى آنها در دنيا و آخرت، بشارت و مژده خواهد بود.(44)
(بشارت دنياى آنها همان حضور پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و على (عليه السلام) در لحظات آخر عمر آنها، در بالين آنها است كه آنها را شاد و مسرور مىكند...).
حارث رعور مىگويد: روزى هنگام ظهر، به حضور امام على (عليه السلام) رسيدم، پرسيد: براى چه به اينجا آمدهاى.
عرض كردم. محبت و علاقه به تو، باعث شد كه به محضرت بيايم.
فرمود: اگر براستى داراى چنين علاقهاى باشى، مرا در سه محل خواهى ديد:
1- هنگامى كه روحت به حلقومت رسيد.
2- در كنار پل صراط.
3- در كنار حوض كوثر.(45)
27- تلقين دعاى نجاتبخش
عصر رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) بود، يكى از مسلمين در بستر مرگ افتاد، موضوع را به رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) خبر دادند، آن حضرت به بالين او آمد، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) برخاست، و حاضران نيز برخاستند و همراه آن حضرت به بالين آن مسلمان آمدند، او را بيهوش ديدند.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى فرشته مرگ، اين شخص را آزاد كن تا از او سؤال كنم.
ناآگاه آن شخص، به هوش آمد، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به او فرمود: چه مىبينى؟.
او گفت: افراد سفيد بسيار، و سياه بسيار مىنگرم.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود، كداميك از آن دو، به تو نزديكتر هستند؟
او عرض كرد: افراد سياه به من نزديكترند.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود بگو:
الهم اغفرنى الكثير من معاصيك، و اقبل منى اليسير من طاعتك.
خدايا بسيارى از گناهان و نافرمانى از تو را ببخش، و اندكى از اطاعت تو را، از من بپذير.
آن شخص، اين دعا را خواند، و سپس بى هوش شد.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به فرشته مرگ فرمود: ساعتى براى اين شخص آسان بگير تا از او سؤال كنم.
در اين هنگام، آن شخص، به هوش آمد، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به او فرمود: چه مىنگرى؟.
او عرض كرد، افراد سياه بسيار، و افراد سفيد بسيار مىنگرم.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: كداميك از آنها به تو نزديكترند.
او گفت: افراد سفيد نزديكترند.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به حاضران فرمود خداوند اين رفيق شما را آمرزيد.
امام صادق (عليه السلام) بعد از نقل اين داستان فرمود: هنگامى كه به بالين شخصى كه در حال جان دادن است، رفتيد، اين دعا(دعاى فوق) را به او بگوئيد (و تلقين كنيد)(46)
از اين حديث استفاده مىشود، كه اعمال نيك انسان به صورت نمودهاى سياه و تيره، در مىآيند، و اعمال نيك او به صورتهاى نورانى جلوه مىكنند و هنگام مرگ خود را به انسان نشان مىدهد.
28- ارزش اميد و خوف در هنگام مرگ
عصر رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) بود، يكى از مسلمانان بيمار و بسترى گرديد، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) از حال او جويا شد، گفتند: بسترى است، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به عيادت او رفت، وقتى كه در بالين او نشست، او را در حال جان دادن يافت، از او پرسيد:
حالت چطور است؟
بيمار: در حالى هستم كه هم اميد به رحمت خدا دارم، و هم از گناهانم مىترسم.