🔴 *سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت 25)* 🔵 *کوثر برزخی* *پس از مدتی به نهر زیبا و خیره کننده ای رسیدیم که هرگز در تصور و خیال انسان مادی نمیگنجید.* ✨ *از یک طرف نهر آب سفید و در طرف دیگر شیری جریان داشت که از برف سفیدتر بود و در میان این دو شرابی روان بود که از سرخی مانند یاقوت*♦️ *و در لطافت بی نظیر بود.. نگاهی به بالا و پایین نهر انداختم،نه آغازی داشت و نه پایانی...* 🌴 *با درختان و گلبوته های فراوانی که در اطراف نهر به چشم میخوردند،منظره ای شگفت انگیز به وجود آمده بود..* 🌹 *نیک گفت: این نهر با برکت کوثر* *است که از چشمه های آن در قرآن یاد شده است و در تمام وادی السلام جریان دارد،* 🌼 *اما در هر منطقه ای از زیبایی و طعم مخصوصی برخوردار* *است.هرچه مقام مومن بالاتر باشد محل اسکانش بهتر و حوض کوثر آنجا زیباتر است.* *سپس نگاهی به بالای نهر انداخت و گفت:* 💐 *وقتی این نهر از دشت شهدا میگذرد چنان زیبا و با طراوت است که هرکسی قدرت دیدن و چشیدن* 💫 *آن را ندارد.* 💥 *با تعجب گفتم: پس اگر این طور است وقتی از دشت امامان میگذرد چگونه است؟* *نیک نگاهی به من انداخت و گفت: چه میگویی؟* *آنها احتیاجی به این نهر ندارند.اگر طعم و طراوت و لذتی در این نهر است از وجود بابرکت امامان و پیامبران الهی*💖 *است.سرچشمه های این نهر همان جا هستند.* ♻️ *سپس نگاهی به من انداخت و گفت: دوست داری از این نهر بنوشی؟* *با هیجان گفتم: البته که میخواهم!* *نیک لبخندی زد و گفت: پس عجله کن به محل خودت برسی چون کوثر آنجا از اینجا خیلی لذیذتر است.* 🔆 *با سرعت رفتیم تا به محل خودم رسیدیم. نیک گفت: اینجا دارالسلام توست،حالا هرچقدر میخواهی بنوش و خوش باش.* 🌿 *در فکر این بودم که چگونه بنوشم که نیک به درختی اشاره کرد و گفت: از این حوریه ای که روی درخت نشسته بخواه تا تورا سیراب کند.* 🌟 *نگاهی به درختها انداختم،بالای هر درختی حوریه ای در کمال زیبایی جامی زیبا و ظریف در دست داشت و در کمال دلبری قصد سیراب کردن من را داشتند. یکی از آنها با هزاران ناز و ادب و احترام جامی از کوثر به دستم داد و من نوشیدم.* 💥 *وقتی قطره ای نوشیدم چنان سرمست شدم که دیگر هیچ رنجی از سفر به تنم باقی نماند.* 🔵 *دیدار با خانواده* ✅ *در این لحظه به یاد خانواده ام افتادم و گفتم،کاش میشد سری به دنیا بزنم و خانواده ام را از خواب غفلت بیدار کنم و به آنها بگویم مرگ یعنی راحتی و رهایی از تمام دردهای عالم.* 🔅 *اگر بدانند اینجا برای مومن چقدر زیباست دیگر هیچ تلخی نسبت به مرگ در دل نخواهند داشت.* *نیک گفت: اگر بخوای اخبار اینجا را به آنها بگویی این کار ممنوع است ،اما میتوانی سری به انها بزنی.* 🔘 *هر یک از اهالی برزخ اجازه دارند به صورت پرنده های لطیف در ایند و به اهل خود سرکشی کنند .* *اما مدت دیدار متناسب با لیاقت آنهاست، بعضی هر جمعه بعضی هرماه و بعضی هر سال... حالا اماده شو که تو در این لحظه میتوانی به دیدار آنها بروی...* ⚫️ *«تاریکی شب دنیا را سیاه پوش* *کرده بود،روی دیواری نشستم و* *خانواده ام را زیر نظر گرفتم.* *همسرم مشغول کارهای خانه بود و بچه هایم مشغول انجام* *تکالیفشان...سری به نزدیکان دیگرم نیز زدم و از اینکه هیچ کدام را* *مشغول انجام گناهی ندیدم خوشحال شدم و چون دیگر طاقت ماندن در دنیا را نداشتم به خانه ام در دار السلام برگشتم.* 🔵 *هدایای زندگان* ✅ *مدتها بود که زندگی باصفای خود را در دارالسلام ادامه میدادم و هر از گاهی از هدایای فرزندان و دوستانم بهره مند میشدم .* 🌟 *هدایای آنها که عموما شامل دعا و استغفار و صلوات بود مرتب به من میرسید و مرا چون غریقی که نجات یافته باشد،خوشحال میکرد.* 🍃 *هرکس بر سر مزارم حاضر میشد خوشحال میشدم و با او انس میگرفتم. حتی یک فاتحه آنها برای من از تمام دنیا خوشحال کننده تر بود ولی میدانم که زندگان این حقیقت را درک نخواهند کرد..* ✍ *ادامه دارد...* 🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅 با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند. تالار مشارکت جمعی کاربران https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b ارتباط با ادمین @valayat لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99 🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴