[🇮🇷🖤] 🌷زن که وارد مغازه شد چهره ی محمود در هم رفت. سرش را انداخت زیر، لبش داشت زیر؛ 🌷دندانش هایش پاره می شد. هرچه زن می پرسید پسته کیلویی چند؟ 🌷جواب نمی داد. آخرش هم گفت: ما جنس نمی فروشم. 🌷زن با عصبانیت گفت مگه دست خودته؟ پس چرا در مغازه ات را نمی بندی؟ 🌷همانطور که سرش زیر بود گفت: هروقت حجابت را درست کردی بیا تا بهت جنس بدم "شهید محمود کاوه"🌷 🏴 💎 ┄┄┅┅┅❅❁🥀❁❅┅┅┅┄┄ @efat_zeinabi0120