*تحلیلی کوتاه از ریشه دودستگی در انقلاب اسلامی ایران:*
⛔️ *جذب در جبهه انقلاب / شكاف در جبهه اصلاحات*
⭕ سابقه:
شكل گيرى جريان اصلاحات به نيمه هاى مجلس دوم بر مى گردد. ان زمان كه "مجمع روحانيون مبارز"از "جامعه روحانيت مبارز "جدا شد و جريان سياسى جديدى همزمان در "مجلس"و"دولت " شكل گرفت. جريانى كه امروزه به عنوان "اصلاح طلب "از ان ياد مى شود. ريشه اين جدايى در دو مقوله زیربود:
١-اختلاف نظر در شيوه حكومت دارى
٢-سابقه جانبدارى سياسى از بنى صدر در مقابل شهيد بهشتى
⭕ فرايند طى شده:
صرف نظر از اين كه دو عنوان"اصلاح طلب "و "اصولگرا"را چه كسى ،به چه منظورى ،و از چه زمانى ابداع كرد ،حاصل ان بازنمايى چهره سياسى ايران در دو اينه "اصلاح طلبى"و"اصولگرايى"به جاى دو واقعيت "انقلابى"و "غير انقلابى "بود.
به اين ترتيب و به تدريج قامت انقلابى نظام جمهورى اسلامى،در زير گرد و غبار اين دو عنوان محو مى شد. و جامعه سياسى ايران در دوقالب نوساخته (اصولگرا و اصلاحطلب) معنا مى يافت.
همزمانى ابداع اين دو عنوان همراه با طرح موضوعاتى چون"توسعه سياسى"،"مشاركت"،"جامعه چند صدايى" و ....گفتمان هايى از اين دست زمينه ساز ايجاد احزاب متعددى شد كه عمدتاً در بستر جريان اصلاحات روئیدند. (صرفنظر از اينكه عِدّه و عُدّه انها چه ميزان بود. )
تعدد اين احزاب و
#نفوذ انديشه هاى غير انقلابى و گفتمان هاى ليبرالى در بسيارى از انها، فاصله ميان خود ان احزاب را بيشتر مى كرد و هم فاصله اعضاى احزاب را از يكديگر، به طورى كه در برخى موارد منجر به خروج افراد از ان حزب ها مى شد. و اين مقوله در ميان احزاب اصلاحطلب بسيار رايج شد.
⭕ چرايى جدايى ها :
كالبد شكافى گفتمان هاى درون حزبى برخى از اين احزاب نشان مى دهد كه بعضى اعضاء ،گفتمان هاى حاكم در حزبشان را در تناقض با انديشه هاى انقلابى خود مى يافتند و چون ان گفتمان را بر نمى تافتند ،دو راه در پيش روى مى ديدند ؛يا حزبى با همفكرانشان تاسيس كنند و يا به جبهه رقيب (يعنى اصولگرايان)بپيوندند،كه اكثر قريب به اتفاق راه اول را پيش مى گرفتند.
⭕ زمينه هاى تحول :
در سه چهار سال اخير تحت منويات مقام معظم رهبرى ،خاكستر گفتمان هاى عاريه اى ارام ارام كنار زده مى شد و "گفتمان انقلاب" به تدريج جاى خود را در سپهر سياسى ايران نشان مى داد. واين گفتمان به ويژه در ميان جوانان جا باز مى كرد. هم "اصولگرايان "و هم "اصلاحطلب ها"بتدريج در مى يافتند كه انچه در اين دو جناج سياسى جستجو مى كردند و نمى يافتند،اكنون در جبهه جديدى به نام "جبهه انقلاب"قابل دستيابى است. ابتدا اصولگرايان انقلابى و اكنون اصلاحطلب هاى انقلابى راهى "جبهه انقلاب "شده اند. و ديگر به دو مقوله "اصولگرايى"و "اصلاحطلبى "روى خوش نشان نمى دهند.
تركيب اعضاى مجلس فعلى نشان دهنده مهاجرت بخش قابل توجهى از اصولگرايان به سمت "جبهه انقلاب"بود. و در نتيجه پديدار شدن شكاف در ميان اصولگرايان.
⭕ شكاف ميان اصلاحطلب ها:
اصلاح طلب ها اكنون به ٣دسته عمده تقسيم شده اند
دسته اول :متعصبان.
دسته دوم:قهر كنندگان.
دسته سوم:مهاجرين به سمت جبهه انقلاب.
دسته اول به هر اويزى در مى اويزند(يتشبثُ بكُلّ حشيش" تا به "جريان اصلاح طلبى "اصالت دهند و دست بر دار ان نيستند.نمونه اى از اين تلاش ها در مناظره ها ى انتخاباتى اين روزها ديده مى شود.
دسته دوم تحت عناوينى چون "دلسردى" ، "پايين بودن مشاركت "،"راى ما تاثيرى ندارد"و "رييس جمهور از الان معلومه "دقيقاً با صداى خارج نشينان همصدا شده اند. و خود را نا اميدانه از اينجا رانده و از انجا مانده تلقى مى كنند.
دسته سوم منوّيات چندين و چند سال گمشده خود در جريان اصلاح طلبى را اكنون در جبهه انقلاب پيدا كرده اند و به سوى ان جبهه درحال مهاجرت اند.
اكنون در استانه چيده شدن يك پازل جديد در سپهر سياسى ايران هستيم. شامل :"جريان انقلابى "و"جريان غير انقلابى ". ( كه جبهه انقلابى و جبهه غير انقلابى هم به ان گفته مى شود. )
"جبهه انقلابى "شامل اكثريت قريب به اتفاق مردم كه ارزش هاى انقلاب را احيا مى كنند ،و "جبهه غير انقلابى "با اقليتی معدود و پيوند خورده با ساير اقليت هاى سياسى مخالف نظام درداخل و خارج از كشور كه همچنان بر ارزش هاى ليبرالى پافشارى مى كنند.
نشر دهید.
💮💯💮💯💯💮