وقتی از گوشه پذیرایی جابهجا میکنی بخاری را
مینشینم کنار پنجره تا حس کنم موسم بهاری را
با کمی جابجایی و تغییر ، ماه اسفند رفته از خانه
یادمان داده است فروردین،فوتوفنهای خانهداری را
خانه ما نه مردسالاریست ،نه زن زورگو به خود دیدهست
عشق ما را صبور بارآورد ، خسته کردیم بردباری را
زندگی هم اگر به ما لجکرد، تو به روی خودت نیاوردی
من که هروقت ناامید شدم ، درتو دیدم امیدواری را
بینمان روزمرگیها را عشق تقسیم کرده است انگار
گاه من قسط وام های تو را دادم و تو تمیزکاری را
گاه هم من صدای ایرج را روز و شب گوش کردهام با تو
گاه تو مینشینی و با من آلبومهای افتخاری را
میرسی تو به کارهای خودت، میرسم من بهخانه و به خودم
سال نورا به من بده تحویل، جایش این شعر یادگاریرا
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی#مریم_کرباسی#شعر#فراخوان_شعر#کنگره_شعر#خانواده#شعر_خانواده#سبک_زندگی#کنگره_شعر_زیر_یک_سقف#شعر_خانواده_و_سبک_زندگی#زیر_یک_سقف#عاشقانه#عاشقانه_پاک#شعر_عاشقانه