به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی به صد دفتر نشاید گفت حسب‌الحال مشتاقی... من... بارها رسیده‌ام آخر خط! کم آورده‌ام و... نه راهِ پَس داشته‌ام؛ نه پیش! زمین و زمان را به‌هم دوخته‌ام... تا شاید فرجی شود! گویی کسی صدایم را نمی‌شنود... دستم را نمی‌خواهد بگیرد... و همه... به من پُشت کرده‌اند! درست همان لحظه... یک بلیط... به مقصدِ حرمِ تو بوده که... دلم را گرم کرده! [اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا غَوثَ اَللَهفان] سلام بر -تو- امامی که... پناهگاه و... فریادرسِ درماندگان و بیچارگانی! سلام بر -تو- امامی که... کسی... نا امید... از زیارتش... از حرمش... از شهرش... دست‌ خالی بر نمی‌گردد. سلام بر -تو- امامی که... حاجت را نگفته... جوابش را می‌دهی! هوالرئوف پ.ن؛ اردوی زیارتی، فرهنگی، تفریحی و سیاحتی مشهد مقدس با حضور ۳۳۰ نفر (دختر - پسر) از دانشجویان دانشگاه زنجان در ۳ گروه ۱۱۰ نفره با همه‌ی شادی ها، دلتنگی‌ها و دل‌مشغولی هایش به پایان رسید و جزو یک خاطره ماندگار در دفتر خاطرات زندگیمان ثبت شد. ممنون از امام رضای مهربون که هم دعوتمون کرد و هم خوب مهمون نوازی کرد. دستمریزاد... دانشجویان عزیز، اگر کم و کسری بود حلال بفرمایید. خادمین زائرین امام رضا. معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه زنجان. ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ @Znu_farhangi