✍🏻اندر بی‌کسی‌های بابل: این دردها رو به کی بگیم؟ 🔹در ایام اغتشاشات اخیر در شهر ، وقتی من و امثال من تو خونه خواب بودیم، بسیجیان پاک و مخلص و بی‌ادعا دو روز تمام بدون هیچ چشمداشتی از خونه و زندگی‌شون زدن و در سطح شهر مستقر شدن تا مبادا سودای تخریب و ایجاد ناامنی در شهر رو داشته باشن. حالا دو تا : 1⃣ روز ، هرچه با فرماندار تماس گرفتن که بیا با مردم معترض صحبت کن و جوابشون رو بده تا آروم شن، بزرگوار از ترس مردم(یا...) از توی جان‌پناهش بیرون نیومد که نیومد. مثل اونایی که وقتی جنگ میشه کشور رو ترک میکنن و بعدش برمیگردن. 2⃣ جناب حتی در طول این مدت به محل اسکان بسیجیا هم سر نزد که یه خشک و خالی ازشون کنه و بگه ممنون که در جمع کردن و آروم کردن شهر کمکمون می‌کنید. (شایدم ناراحت بود از اینکه بسیجیا شهر رو آروم کردن. الله اعلم) 🔸حالا یک هفته بعد از دولت، اومده و یک همایش شهرستانی برگزار شد. بسیجیا هم بدون هیچ چشمداشت و منفعت، و فقط به عشق رهبر و نظام، باز تمام قد اومدن توی این همایش. 👈🏻درد اینجاست شهرستان بابل بعد از صحبتهاش، از ، بعنوان «عزیز و دوست‌داشتنی»(!!!!!!) یاد میکنه.😐 گمانه‌زنی نمیکنم. اما از یک سربازصفر به این فرمانده بزرگوار: «داری اشتباه میزنی برادر. . حاجی‌جون بیا حواسمون باشه در راستای فهم کلام رهبری از اون ور بوم نیفتیم» بماند بقیه اش...... @tahlilie993 @a_enghelab