💠 هواپرستی 🔹 اگر كسی در جریان ولایت و امامت و نبوت و خلافت كج ‌راهه رفته است، معروف او چیزی است كه خود به رسمیت بشناسد و منكر او چیزی است كه خود او را به رسمیت نشناسد؛ لذا در آن خطبه نهج البلاغه وجود مبارك حضرت امیر بین جریان امر به معروف و نهی از منكر از یك سو و جریان ولایت و امامت و خلافت و رهبری از سوی دیگر یك انسجامی قائل شد، فرمود سرّ اینكه اینها امر به معروف و نهی از منكر را ترك كردند این است كه «الْمَعْرُوفُ فِیهِمْ ما عَرَفُوا وَ الْمُنكَرُ عِندَهُمْ ما أَنكَرُوا»؛ هر چه خوششان می ‌آید معروف است و هر چه بدشان می ‌آید منكر است، سخن از رضای خدا و پیغمبر مطرح نیست! فرمود «مَفْزَعُهُمْ فِی الْمُعْضِلَاتِ إِلَى أَنْفُسِهِمْ وَ تَعْوِیلُهُمْ فِی الْمُهِمَّاتِ عَلَى آرَائِهِمْ كَأَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسِهِ».[1] 🔹 سرّ اینكه هر كسی خود را امام خود می‌ داند، همان است كه ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود یك انسان هوا مدار و هوس پرست خدای خود را هوای خود قرار داد. اگر كسی هوا مدار بود نه تنها امام خودش است، پیغمبر خودش هم هست، قرآن خود را خود می ‌سازد و می ‌بافد و می ‌دوزد و عمل می ‌كند، خدای خود را هم خود می ‌سازد و برابر او عمل می ‌كند؛ هر كسی در درون خود خدایی دارد و بتكده ‌ای خواهد داشت. اینكه فرمود ﴿أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ﴾[2] آن ریشه قرآنی برای سخنان حضرت امیر است، غالب فرمایشات اهل بیت (علیهم السلام) بلكه همه فرمایشات ائمه (علیهم السلام)، مخصوصاً امیر المومنین (سلام الله علیهم اجمعین) تفسیر آیات قرآن كریم است، آن آیه اگر خوب روشن بشود خطبه نهج البلاغه هم خوب تبیین خواهد شد؛ در آن آیه ذات اقدس الهی فرمود یك انسان تبهكار هوای خود را خدای خود قرار داد ﴿أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ﴾. اگر كسی تمام همّش این باشد كه از میل خود تبعیت كند، چنین انسانی به جای خدا مداری هوس مدار است! فرمود ﴿أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ﴾. 🔹 هر كسی در درون خود یك بتكده‌ای دارد، اینكه بزرگان اهل معرفت گفتند هیچ كس گناه نمی‌ كند مگر اینكه در حال گناه كردن بت پرست است سرّش این است! اگر كسی در اثر غفلت یا در اثر سهو و نسیان یا در اثر جهالت، اضطرار، اكراه، اجبار و این‌ گونه از علل و عوامل منفی دستش به خلاف دراز شد كه معصیت نیست، تنها جایی گناه است كه انسان عالماً و عامداً گناه بكند؛ یعنی می‌داند این حرف خلاف است و بر خلاف گفته خدا است و او هم می ‌تواند ترك كند ولی بدون اضطرار، بدون اجبار و بدون اكراه روی میل و رغبت خود معصیت می‌ كند، چنین حالتی به بت پرستی برمی‌گردد؛ چرا؟! زیرا معنای این گونه از اقدام جائرانه و جسورانه این است كه من می ‌دانم خدا این‌ چنین گفت ولی به نظر من عیب ندارد. هیچ كس گناه نمی ‌كند، مگر اینكه در درون خود یك وثنیت و بت پرستی دارد. [1] . نهج‌البلاغه، خطبه 88. [2] . سوره جاثیه، آیه 23. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1379/01/22 🆔 @a_javadiamoli_esra