مرثیهی امام حسین (ع)
هر سال هر چه دور ز عاشور میشود
گویی که دل ز حزن تو پرشور میشود
هر ماتمی که سالی و ماهی از آن گذشت
از یاد میرود، ز نظر دور میشود
یا رب چه ماتمی ست غم ماتم حسین
کز دیدنش دو چشم عدو کور میشود
آنجا که جمع سینه زنان سینه میزنند
واد مقدسی ست که آن طور میشود
کی دیده است بهر عزای کسی چنین
هر چارسوغ و کوچه که مستور میشود
برداشت دست هر که ز دامان لطف او
وارد به حشر با بدن عور میشود
رفتی به کربلا چو به دربار آن شهید
بر تو ملک به بدرقه مأمور میشود
لب تشنه سر بریدن و کشتن کلام حق
سر منشأ تمامی هر زور میشود
هرگاه یاد اصغر بیشیر میکنم
این دل ز غصه خانهی زنبور میشود
نام حسین باعث نورانی دل است
دل با ولای او طبق نور میشود
با گفتن رضا یقضی بمصائبش
انسان به هر مصیبتی مشکور میشود
با تیغ و با سنین به زیر سم ستور
وان یک امام کشته به انگور میشود
در ماتمش نه اهل زمین غرق ماتم اند
اهل عزای او ملک و حور میشود
مشکلترین لحظه به فریاد میرسد
آن دم که دوست وارد بر گور میشود
عباس او نگر که گه بزل و مرحمت
حاجتروای فرقهی آشور میشود
بنگر به اکبرش که بود اولین شهید
او قطعه قطعه از دم ساتور میشود
دانی که قدر گریه بر او کی شود عیان
روزی که بر تو نافخهی صور میشود
چون هست سید الشهدا مالک بهشت
با حب او بهشت تو میسور میشود
هر کس شنید واقعهی کربلای او
افسرده و گرفته و رنجور میشود
مهدی چه انتقام بگرد ز دشمنان
آن روز شیعه خرم و مسرور میشود
زائر هر آنکه گشت به سلطان کربلا
از حج و عمره هاست که مأجور میشود
یک لحظه در مصائب او هرکه فکر کرد
پاک از گنه گشته و معصور میشود
دانی که اجر گریه کنانش چه میدهند
واجب بهشت بر همه دستور میشود
هرکس به بر گرفت ضریح حسین را
از شرب عشق، واله و مخمور میشود
هرکس نرفت روضه و از درب آن گذشت
پای حساب نادم و هم بور میشود
اجر قدم قدم به ره کربلای او
اجری ست بی حساب که منظور میشود
در هرکجا عزای حسین است نه قدم
تهران و اصفهان و اگر خور میشود
داماد و نوعروس محب حسین آر
ور نه بدان که وصلهی ناجور میشود
هرکس نداشت عشق تو بر سر بدون شک
پایان عمر بلعم باعور میشود
بر غاضری بگوی ز دوزخ مکن هراس
کز لطف او بهشت تو ممهور میشود