⁉️دین و سرکوب سیاسی؟! حاکمیت کلیسا در قرون وسطی از مهمترین زمینه‌های تئوری‌پردازی سیاسی مدرن است تئوری‌هایی که در جهان مدرن با محوریت سکولاریسم رخ نمود. بخشی از این تئوری‌ها رویکردشان این است که اگر حاکمیت دینی باشد، غیردموکرات و سرکوب‌گر خواهد بود و دین را ابزاری برای سرکوب قرار خواهد داد. ولی باید دانست اگرچه این ادعا نسبت به قرون وسطی قابل پذیرش است ولی نباید از تحریف و انحراف مسیحیت کاتولیک غافل بود. در واقع مسیحیان کاتولیک به سبب تحریف و فهم نادرستی که از دین و دینداری داشتند، به سرکوب روی آوردند. اتفاقا نتیجه همان سرکوب‌ها، تحول سیاسی و نتیجه آن بدفهمی‌های علمی و فکری بود که زمینه رنسانس را فراهم کرد. ولی این نظریه برای اسلام چندان قابل پذیرش نیست. چراکه اسلام از سویی قسط و عدالت را محور فلسفه سیاست خود قرار داده و از طرفی به مردم و مردم‌داری بها داده است. در واقع نظریه مردمسالاری دینی نمونه همین مهم است؛ مخصوصا طبق قرائتی که می‌گوید اساساًَ دین خودش تأکید دارد که مردم مجری بایسته‌های دینی و انسانی و آرمان‌های آن باشند. به عنوان مثال دین یک بایسته محکم به نام عدالت را تأکید می‌کند و از آن کوتاه نمی‌آید ولی طبق این قرائت اجرای آن را بر عهده مردم می‌گذارد. ✅ @A_purm