این روزها همه منتظرند..منتظریلدا..خوش بحالشان..چه ذوقی میکنند انگار قراراست خوش ترین شب زندگیشان باشد..خب شایدحق دارند..یک دقیقه بیشتر دورهمند..اما راستش رابخواهید من نمیفهممشان..اصلا ذوق نمیکنم..شایدنمیفهمم یک دقیقه بیشتر یعنی چه .. درک نمیکنم چرابایدبخاطریک دقیقه این همه هیاهو و شلوغ کاری کنم.؟!. نمیدانم اینهمه شور برای دان کردن انار ازکجا می آید..یامثلا چراباید فال حافظ بگیرم..یا..
آقا!راستش رابخواهید من نه اینکه اینها را نفهمم ها..نه..ولی واقعا این را نمیفهمم که چراوقتی شمانیستید اجازه داریم یلدا بگیریم؟!.فکرنمیکنید یک دقیقه بیشتر فقط وقتی شادمانی دارد که یاقوت های دان شده رمان بهشتی از دستهای شما سرریز شود و کام تلخ طولانی شدن یلداهارا به شیرینی فرو نشاند..آقا راستش نمیفهمم وقتی شما نیستید چرا از زمان سپاسگزاریم که یک دقیقه به مابیشتروقت میدهد؟!..وقت میدهد چه کنیم؟!..آقا ببخش حرفهای گنده میزنم اما آخرخودتان بفرمایید کسی که سالهامنتظرست زمان کوتاهتر شود و کوتاهتر..چه جشنی دارد این دقیقه بیشتر؟!چه معنادارد یلدایی به بلندای انتظارآمدن ..آمدنت..منتظربمانی و به پایکوبی نشینی که یک یلدا از آنهمه یلداها ازراه میرسد؟!.آقا ببخش مرا یاوه میبافم شاید.. اما گیچ شده ام آخرنمیفهمم چرااینهمه شعروشعار مینویسم که بی تو همه شبهای پاببروزمستان یلداست و چه درددارداین فراق و صبوری جانکاهی میخواهداین هجر.. آنوقت حالا یلدا شده و من سرخوش از یلدایی که بلندترین شب سال انتظارمن است..آقا ببخش این همه نفهمی مرا..آقادیگربیا. .دیگر تاب یلدای بی تو بودن را ندارم..من طعم شیرینی یلدا رانمیفهمم وقتی تونباشی ..واین نبودن آنقدر طولانی ت ،شده بلندترین شب ظلمت سال! آقا من یلدایم را تنها با گره تورق دستان تو به تفال حافظ دوست دارم که یوسف گمگشته بازآید..بخوانی برای ما..زودتربیا ای بلندترین یلدای عالم!زودتر