به نام خدایی که در همین نزدیکی است، خاطرات درگوشه ی ذهن منتظر یک اشارت هستند تا ورق بخورند و رو بیایند و تصویر شوند.... یادم می آید اول دبیرستان، سه دوست صمیمی بودیم 🧕🧕🧕که مثل خواهر با هم رفتارمی کردیم، الحق که غمخوار هم درمشکلات و شریک در خوشی ها و ناخوشی های هم بودیم. فقط عادت خیلی بدی داشتم، اگر با یکی ازآنها حرفم میشد و قهر می کردم، توقع داشتم دوست دیگرم هم با او قهر کند و او هم زیر بار نمی رفت و میگفت: هر دوی شما برام عزیز هستید و همین مورد باعث می شد که با او هم چون به حرفم گوش نداده قهر کنم! تازه بدتر از همه این بود که منتظر بودم هر دوی آنها برای عذرخواهی به غلط کردن بیفتند وپشیمان باشند! البته یکی دو بارآمدند و پا پیش گذاشتند و آشتی کردند ولی حقیر متوجه بزرگواریشان نشدم، فکر می کردم همیشه حق با من است، تا اینکه به خاطر موضوعی جزئی دوباره با یکی از آنها قهر کردم... طبق معمول به دوست دیگرم گفتم: تو هم باید با او قهر کنی! که البته او قهر نکرد! و این شد که با هر دو قهر شدم... اما هر چه منتظر ماندم آنها نه تنها برای عذرخواهی نیامدند بلکه نامه ای را توسط یکی دیگر از بچه های کلاس به دستم رساندند. همان نامه باعث شد به رفتار بدم بیشتر فکر کنم و برای همیشه این اخلاق بد را کناربگذارم، توی نامه نوشته بود، تو هم مثل ما نماز می خوانی و همه مسلمان هستیم و به قول خانم فخاری دبیر دینی، مسلمان باید الگو باشد و با رفتارش دیگران را که مشکل رفتاری دارند جذب کند! آیا تو اینطور هستی؟؟؟! پیامبر (ص) می فرمایند: اگر دو مسلمان تا سه روز با هم قهر باشند نماز و روزه هایشان قبول نیست! ما می خواستیم دستور پیامبر را رعایت کنیم، ولی تو مثل بچه های کوچک رفتار می کنی! یادت باشد ما مثل خواهریم، خواهرها هیچوقت همدیگر را اذیت نمی کنند!! بفهم، اگر نمیفهمی.... خواهرهایت زهرا وسارا🌺 خلاصه از آن تاریخ به بعد فهمیدم که باید در رفتارم تجدید نظر کنم و به جای قهر کردن حرفم را منطقی بزنم الان که ۲ فرزند دارم به آنها هم یاد داده ام تا به جای قهر کردن، اعتراضشان را با دلیل و صداقت، درست بیان کنند. گرچه در غربت زندگی میکنم و در شهر خودم نیستم، ولی هنوز با دوستانم سارا و زهرا رابطه دارم و گاهی با تلفن با هم به یاد گذاشته، خاطرات را یادآوری و مرور میکنیم... 🌺نمونه شماره 52 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir