روی اسبِ سركش امواج زین انداخته
آنكه رو آب را هم بر زمین انداخته
رود انگشتیست جاری كه ابالفضل جوان
پا به دریا برده و بر او نگین انداخته
رود دریای خروشانی شده در پای مرد
مثل ماهی كه به زحمت پوستین انداخته
آن ابالفضلی كه نَفْسَش هم یقیناً سركش است
آنچنان نَفْس قوی را اینچنین انداخته
طاق ابرویی كه زیر گیسویش كرده كمین
تیر بر قلب سپاه در كمین انداخته
تو رگِ غیرت بخوانش من كلید قفل ها
قل هواللهی كه بر روی جبین انداخته
در همین نقطه فقط كوهی به كوهی میرسد
روی پیشانیش آن وقتی كه چین انداخته
وسعت دیدش وسیع است و به جنگ یك سپاه
اولین را كشته روی آخرین انداخته
#مهدی_رحیمی
🌹
@abalfazleeaam