6.86M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
# تلنگر ،، کمی تٱمل « همین » ... 🌸🍃❤️🍃🌸 ✍ عزیزی این کلیپ را برایم ارسال کرده بود ، مدتی ست میخواهم چند سطری برای آن دستان پدر بنویسم ، نتوانستم : نشد ، نمیشود و چرای اش را نمیدانم ! وقتی نگاهم‌ به قاب عکس شهید اصغر می افتد به سالهای سال پیش بر میگردم آن زمان که ابو الشهید حاج علی حیدری مقدم در همسایگی خانه پدری ام در محله # مسلم آباد با خانواده اش سکونت داشتند . روزگاری که با آقا زاده های او و شهید اصغر هم پیمان میشدیم برای بازی ، تفریح دسته جمعی ، کارهای فرهنگی در مسجد و‌ محله و از همه مهمتر # دوستی ،،، با هم بودن و در کنار هم بودن ... چشمان خیره عکس قاب شده بر مزار اصغر مرا به # لکنت می اندازد و نشد که تا حالا بنویسم . به خودش واگذار کردم تا بوقتش رخصت دهد و بخواهد قابل باشم به یادش چند جمله روایت کنم . اگر خدا بخواهد و روزیم باشد و شهید کند . خیر بزرگوار ، مرد صبور دوست داشتنی دایی حاج علی عزیز ،،، دستمریزاد .اشک دیده ما را نیز با گلاب معطر به ذکر شریف # صلوات ، همراه کن و خانه عزیزمان اصغر را شستشو بده که بخدا دلهایمان بی تاب رخ یار است . خدا صبرتان دهد و به ما باور که : به خود آییم ؛؛؛ برای کمی تٱمل ،، به یاد و نام # شهید التماس دعا . 🍃💐🌸💐🍃 پشت هیچستانم استاد سعید بوجار آرانی https://eitaa.com/abaqrazavi