اَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی بنِ موسَی أَلرّضٰا أَلمُرتَضٰی شب آرزوها همین آرزومه ببینم ضریح حسین روبرومه دوسِت دارم آقا محالِ ندونی خونه ام هیأت ها شد ، تو اوج جوونی حسین غریبم ، حسین غریبم ، حسین غریبم نگاهم دوباره به گنبد طلاته شب جمعه زهرا توی کربلاته می گه پیکرت رو رو خاک ها کشیدن لب تشنه مادر ، سرت رو بریدن حسین جان آقا ،جان آقا، جان آقا