یک شعر طنز قدیمی روزگار از جفای روزگاران داد می باید کشید نعره می باید زد و فریاد می باید کشید پیشترها ناز می کردند دختر ها ولی این اواخر منّت داماد می باید کشید کرده شیرین شوهر و فرهاد فکر خودکشی است تیشه را از دست این فرهاد می باید کشید بر عراق و چاد و افغان بذل و بخشش حال داد ناز سودان و ترینیداد می باید کشید بیدلانه عاشقان در حیرت آباد عدم چند بستی نشئه ایجاد می باید کشید در سمیناهار بردارید از ته دیگ دست بعد از اتمام غذا سالاد می باید کشید وقت تعطیلات در ایران به شدت اندک است عید را تا اول خرداد می باید کشید! لوح فرهنگ از کف صفّار می باید گرفت روی آن عکس رخ حدّاد می باید کشید این همه از دست حوزه1 می کشیدم بس نبود حال از بنیاد و از ارشاد می باید کشید درس خواندن در پیام زور از بس کشککی است منت از دانشگه آزاد می باید کشید پنجِ ما را داد ده استاد و درسم پاس شد دستمال این چنین استاد می باید کشید مال مردم را نکش بالا، بکش پا...نه بد است! بی خیالش هرچه باداباد، می باید کشید 1- منظور حوزه هنری است! @abbadahmadi57