نذر باقرالعلوم (ع) نذری به غیر اشک دو چشم ترم نداشت بر قبر او که غیر صفا و کرم نداشت مردی که بی مبالغه دنیای زهد و علم همسنگ او میان عرب یا عجم نداشت خاک بقیع گرچه پر از سنگریزه بود چیزی کم از لطافت باغ ارم نداشت آزادگی طبیعت این خانواده است مولا کفن نداشت عزیزش حرم نداشت آقا شهید زخم زبان های شام شد ورنه اثر به پیکر او زهر و سم نداشت او طعم تازیانه و سیلی چشیده بود ترسی ز فتنه های هشام و حشم نداشت سر دیده بود روی نی و نی به روی لب دستی که مانده روی زمین و علم نداشت گهواره دیده بود سر پاره دیده بود ترسی زمرگ سرخ به مولا قسم نداشت آنکس که گفت مدح تو را جاودانه شد شیدایی کمیت تو را محتشم نداشت می خواستم که از تو بگویم دلم شکست دیگر توان از تو سرودن قلم نداشت عباس احمدی @abbasahmadi57