🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 2 دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . میخواهم خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 1⃣ یک. نوسازی و توسعه سیاسی تئوری توسعه، در واقع، نسخه نظریه پردازان غربی دهه 1970 برای مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشورهای جهان سوم است. آنها مدلها و تیپ های مختلفی از توسعه را برای کشورهای مختلف جهان سوم تجویز کردند تا این کشورها هم شبیه کشورهای توسعه یافته شوند. برای یک کشور «توسعه درونزا»، برای دیگری «توسعه برونزا»، برای آن یکی «توسعه کاردوزو و ترکیبی»، «تجارت آزاد»، «توسعه پایدار»، «اقتصاد دموکراسی محور» و.. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت از ساحت تئوریک بود. با نسخه توسعه آمریکایی (جانشینی صادرات) و خروج یک شبه سرمایه گذاران خارجی، به ویرانه ای اقتصادی تبدیل شد که تا یک دهه مشغول آواربرداری بود. لخ والسا با استراتژی دموکراسی محور نه تنها به شکوفایی اقتصادی نرسید که اینک به همراه ضعیفترین کشور اروپایی است. ، و.. با استراتژی جایگزینی واردات، تا دو دهه مقروض های دائمی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول شدند. نسخه برای ایران «توسعه سیاسی» با هدف تغییر ساختار سیاسی و تغییر جامعه و فرهنگ سیاسی مردم (تحت عنوان جامعه مدنی) بود. آنچه به صورت رسمی در دولت خاتمی دنبال میشد و پس از آن هم توسط اصلاح طلبان ادامه یافت. 🔻اما مصادیق مد نظر اصلاح طلبان برای توسعه سیاسی چه بود و چه هست؟! مواردی مثل با غرب، خودبسندگی به داخل و کاهش نفوذ و تاثیرگذاری منطقه ای ایران (آنها این استراتژی را با عباراتی چون اولویت و ممانعت از تبلیغ میکنند)، شدن و تقویت و مشارکت سیاسی سازمان یافته توده ها (نه فقط انتخابات)، های فرهنگی خصوصا در مسئله ، حذف یا کاهش خط قرمزهای اخلاقی در و هنر و..، حذف یا کاهش خط قرمزهای سیاسی حتی فراتر از قانون اساسی در رسانه ها، روزنامه ها و.. 🔻آنچه در عرصه گفتمانی نسخه پیچی شد، در عرصه عملی و در صحنه قدرت چه دستاوردی داشت؟ تنش زدایی با غرب منجر به عقب نشینی از منافع ملی، عزت ملی و حتی وابستگی اقتصادی شد (توافقنامه پاریس 2004، برجام و..) آنچه تحزب و تقویت جامعه مدنی خوانده میشد عملا سیاست زده شدن جامعه و تشدید شکافهای سیاسی و فرهنگی و فضای دوقطبی در جامعه است که نمونه بارز آن یعنی وضعیت سیاست زدگی گسترده در انتخابات 88 و حتی پس از آن، بعید نبود کشور را به نوعی فرو برد، آزادی های فرهنگی و کاهش خط قرمزهای اخلاقی از دهه هشتاد به این سو به افزایش تصاعدی و ناگهانی معضلات اجتماعی (طلاق، خیانت، کاهش جمعیت، افسردگی، بیماری های روانی، بزهکاری، خودکشی و..) منجر شد. تقلیل خط قرمزهای سیاسی هم سبب شد بسیاری از روزنامه ها و رسانه ها عملا به تریبون دولتهای متخاصم و بتدریج فاز تبدیل شوند. از طرفی، اصالت توسعه سیاسی باعث غفلت از پیشرفتهای اقتصادی و مادی چه در زمینه عدالت اجتماعی، چه آبادانی و پیشرفتهای عمرانی و بلکه تحمیل کردن انواع مشکلات اقتصادی و زیست محیطی و.. بر کشور شد. از دهه هفتاد به این سو، با نسخه های توسعه اقتصادی، ایران برای نخستین بار با افسارگسیخته حتی بدتر از زمان ، رها کردن تولید ملی، مشکلات هوا، کمبود ، کاهش ذخیره گیاهی و جانوری کشور و.. درگیر شد و اثرات درازمدت آن همچنان را به چالش خواهد کشید. عجیب آنکه، اگر مالزی و برزیل و سنگاپور و بقیه، نسخه های وارداتی را پس از تنبیه شدن به کنار گذاشتند، اما اصلاح طلبان ایران همچنان همان نسخه ها را در دانشگاهها تدریس میکنند، در روزنامه ها تجلیل میکنند و در قدرت اعمال میکنند. ادامه دارد.. ✍متن کامل یادداشت در صفحه نخست روزنامه فرهیختگان: http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0