▫️۶
⚡️مقام نهایی بهشت تحقق حمد بدون تسبیح است. چون تسبیح در حمدی بود که حد داشت، و با تسبیح از آن حد منزّه میشد. اگر حمد از حدود بالاتر رفت، «حمد مطلق» میشود (که همان منزلت «سوره حمد» و «مقام محمود» مختص مقام تام انسانی در «محمّد و آل محمّد» و همه اولیاء محمّدیین در امت ایشان است: «يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُودا»). این ها از آن سنخ هستند. درندگی ها و تعارضها و نزاع ها در دایره حدود محقق میشود. وقتی حدود برداشته میشود، تصالح و وحدت و محبت جای آن را پر میکند و آن نظام در «حمد و حب و وحدت محض» فوق این نظامِ بروز نزاع ها و محدودیت ها است.
⚡اسماء الهی که دولتشان تجلی میکند، یکی از مظاهر دولت آن اسماء هم در اسم «لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْن» است.
بر خلاف دورانهای قبلی که در مظاهر وقتی غلبهی اسمی تجلی میکرد مانع ظهور اسم دیگر بود. وقتی در سبقت اسماء آنی که سبقت میگیرد مدبر امر است «فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً * فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»، اما در دورانی که مظهریت «لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْن» است این سبقت ها مزاحمتی در تدبیر امر و غلبه یکی بر دیگری ندارد، بلکه همه باهم تحت «اسم جامع الهی» در «شأن انسان کامل شدن» تدبیر میشوند.
🔸
🔸هر اطاعتی برای رسیدن به ملکه اطاعت و امر پذیری نسبت به روح امام است، که وحدت و شأنیت تحقق یابد
⚡️سوال: با وجود این منیت ها در وجود ما چطور میتوانیم به آن ارتباط با امام برسیم؟
⚡️پاسخ: هر اطاعتی در وجود ما، برای تحقق اراده امام است در وجود ما، به همین نسبت مرتبه ای از شأن امام شدن را در وجودمان تحقق بخشیده ایم. «شأنِ امام» یعنی اراده او در این صحنه حاکمیت دارد. این اطاعت از اعتبار شروع میشود اما همین اطاعت بظاهر اعتباری به میزان مراتب خلوصش به حقیقت آن شأنیتِ امام شدن میرساند. هرچقدر اطاعت درونیتر و دقیقتر بشود، شأنیت حقیقی تر میشود.
⚡️به تعبیر علامه طباطبایی، اطاعت ها نسبت به «انسان کامل» برای این است که «ملکه اطاعت و امر پذیری (ائتمار)» ایجاد شود. یعنی وجودِ این شیعه طوری بشود که به محض امرِ امام بشود اطاعت و تحققِ آن در وجودِ این شیعه. مثل بدنِ امام بشود (طبق بیان روایات) که وقتی روح امام اراده کرد، همان آن در او محقق بشود. وقتی مثل بدنِ امام شد، این اتحاد و شأنیت حقیقی میشود، بدنِ امام که «شأنِ امام» است، این شیعه هم به همان نسبت «شأنِ امام» میشود.
⚡️آن موقع، دیگر شیعه هیچ عملی را هم فخر خودش نمی بیند و مال خودش نمیداند (که عجب و غرور و ناخالصی بیابد)، بلکه همه را تحت مالکیت و عنایت و اراده امام میداند. عملش را تحت مالکیت امام می بیند، که تلاش میکند خلوصی ناب طبق رضایت امام بیابد که امام آن را عمل خود بداند و در صحیفه امام ثبت شود، و جزایش هم بر اساس اراده امام داده میشود.
⚡️امام در مقام و مرتبه اش سعه دارد و شامل بقیه است و شیعیانِ نابش حدود و ظهور نور اویند. مثلا شما یک حقیقت «منِ شامل» دارید، که مرتبه بدنیتان یک ظهور شما است، مرتبه خیالی و مثالیتان یک ظهور شماست، مرتبه عقلیتان یک ظهور شماست، اینها مراتب شئون شما هستند. یکجا دارید حرف علمی دقیق میزنید از شأن عقلیتان، یکجا دارید با بچه ای بازی میکنید از شأن خیالیتان، یکجا دارید غذا میخورید از شأن بدنیتان، اینها همه شئون شما هستند. سعهی «من» شما نسبت به همه اینها گسترده است. نه ضیق آن شئون «من» شما را ضیق میکند، نه وسعتِ آن شئون به شما سعه میدهد، بلکه همه اش تحت وجود شما هستند. امام، نسبت به هستی اینگونه است، دامنه وجودیش احاطه به همه هستی دارد، و همه هستی دامنه وجودش میشوند.
🔸
✅ کانال استاد عابدینی
🔸
@abedini